46/ 18- 12 12. و از پيش اين قرآن است نامه موسى يعنى توريت پيشوا و پيشرو و سبب بخشايش و اين قرآن نامه است باور دارنده همه كتابها را زبانى تازى تا بيم كند آنانى ستم كردند و مژدهگانى مر نيكوكاران. 13. بدرستى كه آنانى كه گفتند پروردگار ما خداى است، باز پس راست بيستادند بر آن پس نه هيچ ترسى و بيمى بر ايشان از آينده و نه ايشان اندوهگين شوند برگذشته. 14. اينان [641] خداوندان و ياران كسان بهشتند، جاويدان در آن بهشت پاداشتى به سبب آنچه بودند كه همىكردند از خيرات. 15. و اندرز كرديم فرموديم مردم را به جاى مادر و پدر او نيكويى خاصه به جاى مادر زيرا كه برداشت او را مادر او با دشوارى و نهاد او را با دشوارى درد طلق، و برداشتن او تا به وقت ولادت و از شير باز كردن او سى ماه، تا چون رسيد نيروهاى خويش را از پانزده سالگى تا به سى و رسد او چهل را از جهت سال، گفت: اى پروردگار من! در دل انداز مرا كه سپاس دارى كنم نيكوداشت ترا آنى كه نيكوداشت كردى بر من و بر پدر و مادر من و اين كه كنم كار شايسته كه بپسندى تو آن را و بسامان كن تو مرا در فرزندان من، بدرستى كه من بازگشتم به سوى تو و بدرستى كه من از جمله گردن نهندگانم. 16. اينان آنانىاند پذيرفته شود از ايشان نيكوتر آنچه كردند و درگذرانده شود از بديهاى ايشان در ياران بهشت، نويد داديم نويد دادن راست آنى كه بودند كه نويد داده مىشدند به آن. 17. و آنى كه مىگفت مر مادر و پدر خويش تف برجشك باد [1] مر شما را، ا وعده مىكنيد مرا كه بيرون آورده شدم از گور و بدرستى كه گذشت گروهها از پيش من و آن دو پدر و مادر فرياد مىخواهند [2] مىخواستند از خداى كه يا رب او را آشنايى كرامت كن و گفتندى او را وايت اى بدبخت بگرو، كه نويد خداى به بودن قيامت راست است و درست، پس مىگويد او كه نيست اين سخن مگر افسانههاى پيشينيان. 18. اينان آنانى كه راست شد و سزا و واجب بر ايشان گفتار يا وعيد در گروهانى كه [642] گذشت از پيش ايشان از پريان و آدميان، بدرستى كه ايشان بودند زيانكاران. [1]. چنين است در متن. شايد تحريفى از برخست- بدخست باشد و شايد هم كاربردى ديگر از واژه فرخج يا فرخش با يك دگرگونى آوايى. [2]. م: «فرياد مىخواهد»