47/ 27- 18 18. پس هيچ چشم نمىدارند مگر روز رستخيز را كه آيد ايشان را ناگاه؟ پس بدرستى كه آمد نشانهاى آن، پس چگونه است پند و توبه مر ايشان را چون آيد ايشان را ياد كرد ايشان؟ 19. پس بدان كه او نه هيچ خدايى مگر خدا و آمرزش خواه مر گناه خويش را و آمرزشخواه مر گروندگان را از مردان و گروندگان را از زنان و خداى مىداند جاى گرديدن شما را در اعمال و جاى باشيدن شما را در بهشت. 20. و مىگويد آنانى كه گرويدند: چرا فرو نياورده شد سوره؟ چون فرو فرستاده شد سورتى [648] درست و استوار و ياد كرده شود در آن كارزار كردن، بينى تو اى محمّد آنانى را كه در دلهاى ايشان است بيمارى شك و نفاق، كه همىنگرند به سوى تو اى محمّد نگريستن آمده شد برو از مرگ، پس سزا مر ايشان را. 21. فرمان بردارئ و گفتارى نيكو پس چون استوار شود فرمان پس اگر به راست وفا كنند خداى را هراينه باشد بهتر مر ايشان را. 22. پس هيچ شايد كه شما اگر خداوندگار شويد كه تباهى كنيد در زمين و ببرّيد خويشيهاى خويش را؟ 23. اينان آنانىاند كه نفرين كرد ايشان را خداى پس كر كرد ايشان را و كور كرد چشمهاى ايشان را. 24. ا پس در نمىانديشند نبى را يا بر دلهاست قفلهاى آن؟ 25. بدرستى كه آنانى كه بازگشتند از حق بر پسهاى خويش، از پس آنچه روشن شد مر ايشان را راه راست، ديو بياراست آن باطل را براى ايشان و فرو گذاشت خداى مر ايشان را. 26. آنت عذاب ايشان را بود به سبب آن كه ايشان گفتند مر آنانى را كه ناخوش داشتند: آنچه فرود آورد خداى از وحى بر بنى هاشم زودا كه فرمان بريم شما را در برخى ازين كار و خداى همىداند رازها و نهانهاى ايشان را. 27. پس چگونه چون بردارد جان ايشان را آن فرشتگان عذاب، همىزنند ضربتهاى آتشين رويهاى ايشان را و پسهاى ايشان را.