48/ 15- 10 10. بدرستى كه آنانى كه بيعت همىكنند با تو به دستهاى خويش به حديبيه هراينه كه بيعت مىكنند [1] با خداى، يد خداى و قوّة او توفيق و عصمت بالاى دستهاى و قوتهاى ايشان، پس هر كه پيمان بشكند، پس هراينه پيمان مىشكند بر تن خويشتن او را زيان دارد و هر كه تمام به جاى آرد به آنچه عهد پيمان كرد كرده بود او برو خداى، پس زودا كه بدهد او را خداى مزدى بزرگ. 11. زودا كه گويد ترا پس كردگان و پس ماندگان و پس ايستادگان از بيابانيان ما از آن نيامديم كه ناپروا كرد ما را خواستههاى ما و كسان ما پس آمرزش خواه ما براى همىگويند به زبانهاى خويش آنچه نيست در دلهاى ايشان، بگوى يا محمد، پس كه تواند نگاه داشتن شما را از خداى چيزى را اگر [652] خواهد او به شما گزندى به عذاب يا اگر خواهد به شما سودمندى به عافيت و نعمت، نه كه بود و هست خداى به آنچه همىكنيد آگاه و دانا. 12. نه كه گمان برديد و انديشيديد كه هرگز باز نگردد و نيايد اين پيغمبر و گروندگان به سوى كسان و فرزندان خويش هميشه و آراسته شد آنت در دلهاى شما و گمان برديد گمان بد كه محمد و ياران او همه هلاك شدند و بوديد گروهى هلاك شوندگان سزاوار هلاكى. 13. و هر كه نگرود به خداى و به اين پيغامبر او، پس بدرستى كه ما آماده كرديم براى ناگروندگان عذاب آتش سوزان. 14. و مر خدا راست پادشاهى آسمانها و زمين، بيامرزد مر آن را كه خواهد و عذاب كند آن را كه خواهد و بود و هست خداى آمرزگار بخشاينده. 15. زودا كه گويد آن باز پس كرده شدگان يعنى منافقان: چون برويد به سوى غنيمتها تا فرا گيريد آن را، گذاريد ما را كه تا پىروى كنيم شما را. همىخواهند كه بگردانند و دگر كنند سخن حكم خداى را. بگوى اى محمد ايشان را كه هرگز پىروى نكنيد شما ما را، همچنانتان گفت خداى از پيش، پس زودا كه گويند: نه كه بد همىخواهيد ما را و نمىتوانيد ديد كه ما نيز غنيمت گيريم، نه كه بودند ايشان كه در نمىيابند حق را مگر اندكى. [1]. م: «بيعت مىكند»