50/ 27- 9 9. و فرو آورديم از آسمان از ميغ آبى خجسته با بركت پس برويانيديم به آن آب بهشتهاى بوستانهايى و دانههاى [660] درويدنى. 10. و خرمابنانى آفريديم درازان، مرو راست شكوفه بر هم نشانده. 11. براى روزى دادنى مر بندگان را و زنده كرديم به آن آب زمينى را مرده پژمرده همچنانت آن است بيرون آمدن از گور. 12. به دروغ داشت پيش از ايشان گروه نوح قوم تو و خداوندان آن چاه كهنه قوم شعيب و قوم صالح صالح را. 13. و قوم هود هود را و پادشاه مصر موسى و هارون را و برادران قوم لوط لوط را. 14. و خداوندان و ساكنان آن بيشه شعيب را و گروه ملك يمن، هر يكى ازينان به دروغ داشت پيغامبران را، پس سزا گشت و فرود آمد بيم كردن بر ايشان به عقوبت. 15. ا پس درمانديم به در آفرينش نخستين تا در آفرينش در خواهيم ماند. نه كه ايشان در پوششىاند از آفريدنى نو. 16. و هراينه هراينه آفريديم مردم را و همىدانيم آنچه انديشه كند به آن تن دل او و ما نزديكتريم به علم به او از رگ گردن جان. 17. چون فراهم رسد آن دو فراهم رسنده آن دو فرشته از يكى راست نشسته و يكى از چپ نشسته. 18. نيندازد او از هيچ گفتارى مگر كه نزد اوست فرشته نگهبانى آماده. 19. و انگار كه آمد آورد تاسه مستى سختى مرگ به راست و درست را از سعادت يا شقاوت، او را گويند آنت آن چيزى است كه بودى ازو كه همىگريختى و مىرميدى. 20. و انگار كه در دميده شد در صور، آنت روز بيم كه بدان بيم مىكردند. 21. و انگار كه آمد هر تنى كه با آن تن است فرشته راننده و گواهى و نامه. 22. هراينه هراينه بودى تو در بىآگاهى از اين روز و ازين حال، پس باز كرديم دور كرديم از تو پوشش ترا پس بينايى تو امروز تيز است. 23. و گفت گويد يار او آن فرشته موكّل: اين چيزى است [661] نزد من آماده از نامه. 24. ندا آيد كه در افكنيد در دوزخ هر ناسپاسى را گردنكشى. 25. باز دارنده مر نيكى را از اندازه گذرنده گمانمند. 26. در حق آنى كه گفتى كرد گردانيد با خداى خدايى ديگر، پس در افكنيد او را در آن عذاب سخت دوزخ. 27. گفت گويد يار او: اى پروردگار ما! از اندازه نگذراندم او را و ليكن او خود بود در گمراهى دور از حق.