51/ 60- 46 46. و ياد كن گروه نوح را كه هلاك كرديم از پيش، بدرستى كه ايشان بودند گروهى بيرون آيندگان از دين و فرمان خداى. 47. و آسمان را بر آورديم برفراشتيم آن را به نيرويى و بدرستى كه ما هراينه فراخ كنندگانيم. 48. و زمين را بگسترانيديم آن را پس چه نيك گسترانندگانيم ما. 49. و از هر چيزى آفريديم دو گونه تا مگر شما درانديشيد و پند گيريد. 50. پس بگريزيد به سوى خداى، بدرستى كه من مر شما را ازو بيم كنندهام پيدا و هويدا. 51. و مكنيد مگردانيد مگوييد با خداى خدايى ديگر، بدرستى كه من شما را ازو بيم كنندهام پيدا و هويدا. 52. همچنانت نيامد آنانى را كه بودند از پيش ايشان از هيچ پيغمبرى مگر كه گفتند اين پيغمبر جادو است يا ديوانه است. 53. ا اندرز كردند فرمودند يكديگر را به اين؟ نه كه ايشان گروهىاند از اندازه گذرندگان. 54. پس برگرد تو اى محمّد از ايشان، پس نيستى تو هرگز ملامت زده. 55. و پند مىده تو اى محمّد [666] پس بدرستى كه اين پند سود همىدارد گروندگان را. 56. و نيافريدم پريان را و آدميان را مگر كه تا بپرستند مرا به يگانگى. 57. نمىخواهم من از ايشان از هيچ روزى و نمىخواهم من كه خوردنى دهند مرا. 58. بدرستى كه خداى، او روزى ده است خداوند نيرو استوار كه كس [1] با وى برنيايد. 59. پس بدرستى كه مر آنانى راست كه ستم كردند از اهل مكّه به تكذيب رسول عليه السلام بهره دلوى مانند بهره دلوى ياران خويش از گذشتگان، پس شتاب نكنندا مرا. 60. پس واى مر آنانى را كه نگرويدند از روز ايشان روز قيامت و قيل روز بدر آنى كه بيم كرده همىشوند به آن. طور، مكّى، 49 آيه بسم اللّه الرّحمن الرّحيم 52/ 5- 1 1. سوگند به كوه مدين كه با موسى بر آن سخن كرد. 2. و سوگند به نامه نبشته شده تورية يا قرآن يا لوح محفوظ. 3. در پوست تنك باز كرده. 4. و سوگند به خانه آبادان در آسمان چهارم و قيل خانه كعبه. 5. و سوگند به آسمان برداشته. [1]. م: «كسب»