52/ 28- 6 6. و سوگند به درياى پر كرده. 7. بدرستى كه عذاب پروردگار تو هراينه بودنى است فرو آمدنى. 8. نيست مر او را از هيچ بازدارنده. 9. روزى كه بجنبد و بگردد آسمان جنبيدنى و بگرديدنى. 10. و نيز برود كوهها رفتنى. 11. پس واى و واويلا و عذاب سخت آن روز مر دروغگوى دارندگان را. 12. آنانى كه ايشان در گفتوگوى دنيا در آمدن در باطل بازى همىكنند. 13. آن روزى كه رانده شوند از قفا به سوى آتش دوزخ [667] رانده شدنى. 14. گويند اين آن آتش است آنى كه بوديد به آن آتش به دروغ مىداشتيد. 15. ا پس جادويى است اين يا شما فرا نمىبينيد هنوز؟ 16. در رويد و بسوزيد در آن آتش، پس به شكيب باشيد يا به شكيب مباشيد يكسان و برابر است بر شما هراينه هراينه پاداشت داده شويد آن چه را كه بوديد كه همىكرديد. 17. بدرستى كه پرهيزكاران از كفر و معاصى در بهشتهااند و نيكوييها و نعمتهاى گوناگون. 18. خوش منشان نازان و شادان به آنچه داد ايشان را پروردگار ايشان و نگاه داشت ايشان را پروردگار ايشان از عذاب دوزخ. 19. مىخوريد و مىآشاميد گوارنده نوشتان باد به آنچه بوديد كه همىكرديد. 20. تكيهكنندگان بر تختها بر رس نهاده و جفت كرديم ايشان را به سياه چشمان فراخ چشمان از كنيزكان. 21. و آنانى كه گرويدند و پىروى كرد ايشان را فرزندان ايشان به گرويدنى، رسانيديم جفتان به ايشان فرزندان ايشان را و نكاستيم ايشان را از كار ايشان از هيچ چيزى هر مردى به آنچه ورزيد گرو است. 22. و افزوديم ايشان را به ميوه و گوشتى از آن چه خواهند به آرزو. 23. به يكديگر مىدهند و مىستانند در آن بهشت جامى مى را نه بيهوده در آن و نه در بزه افكندنى. 24. و همىگردد بر ايشان پسرانى كودكانى كه مر ايشان راست همانا كه ايشان مروارى مرواريدىاند نگاه داشته در صدف. 25. و در ايستاد و روى آورد برخى از ايشان بر برخى، همى بر رسند پرسند از يكديگر. 26. گفتند گويند: بدرستى كه ما [668] بوديم پيش در دنيا در كسان خويش ترسندگان و هراسان از عذاب اين روز. 27. پس منّت نهاد خداى بر ما و نگاه داشت ما را از عذاب باد سوزان دوزخ. 28. بدرستى كه ما بوديم از پيش مىخوانديم او را به يا رب، بدرستى كه او، او نيكوكار است بخشاينده.