52/ 48- 29 29. پس پند مىده يا محمد پس از آنكه نيستى تو به نيكوداشت پروردگارت هرگز اختر گوى و نه ديوانه. 30. يا همىگويند كه محمّد قافيه گوى است چشم همىداريم به او گردش روزگار مرگ را. 31. بگوى يا محمّد چشم داريد پس از آنكه بدرستى كه من با شما از جمله چشم دارندگانايم [1]. 32. يا همىفرمايد ايشان را خردهاى ايشان به اين يا نه كه ايشان خود گروهىاند از اندازه گذرندگان. 33. يا همىگويند كه فرا بافت محمد اين قرآن را نه كه نمىگروند نخواهند گرويد. 34. پس بيايندا بيارندا به سخنى را مانند اين قرآن اگر هستند راستگويان. 35. يا آفريده شدند ايشان از نه چيزى يا ايشان آفرينندگانند. 36. يا آفريدند ايشان آسمانها را و زمين را نه كه نه بىگمانند بىگمان نيستند. 37. يا نزد ايشان است خزينههاى گنجينههاى پروردگار تو يا ايشان برگماشتگانند. 38. يا مر ايشان راست نردبانى كه بر روند به آن بر آسمان كه همىنغوشند درو پس بيايدا بياردا نغوشه كننده ايشان به حجّتى را پيدا و هويدا. 39. يا مرو راست مر خدا راست دختران و مر شما راست پسران. 40. يا همىخواهى تو از ايشان مزدى، پس ايشان از تاوانى گرانبار كرده شدگانند. 41. يا نزد ايشان است ناپيدا يعنى لوح محفوظ، پس ايشان [669] همىنويسند از آنجا احوال عالم. 42. يا همىخواهند سگالش بد را به هلاكت رسول پس آنانى كه نگرويدند ايشان سگالش بد كرده شدگانند آن به ايشان رسد. 43. يا مر ايشان راست خدايى جز از خداى كه او را مىپرستند، پاكى خداى از آنچه انباز همىآرند به وى. 44. و اگر بينند ايشان پاره از آسمان فرو افتنده بر ايشان هم بنگروند و گويند كه اين ابرى است بر هم نشانده. 45. پس بگذار ايشان را تا بينند روز خويش را آنى درو بيهوش شوند و هلاك. 46. روزى كه بىنياز نكند از ايشان سگالش بد ايشان هيچ چيزى و نه ايشان يارى كرده شوند. 47. و بدرستى كه مر آنانى را كه ستم كردند، عذابى پيش از آنت روز قيامت قحط هفت ساله و قتل بدر و عذاب قبر و ليكن بيشتر ايشان نمىدانند. 48. و به شكيب باش مرداورى پروردگارت را پس از آنكه بدرستى كه تو به ديدارهاى مايى، و به پاكى ياد كن به ستايش پروردگارت آن هنگام كه برخيزى از خواب. [1]. ظ: «چشم دارندگانام»