53/ 42- 26 26. و چندا اى بسا از فرشته در آسمانها، بىنياز نكند خواهش ايشان هيچ چيزى را مگر از پس آن كه دستورى دهد خداى مر آن را خواهد و پسندد. 27. بدرستى كه [671] آنانى كه نمىگروند به آن جهان بازپسين هراينه نام همىكنند فرشتگان را نام ماده. 28. و نيست مر ايشان را به آن از هيچ دانشى، پىروى نمىكنند ايشان مگر پنداشت و گمان را و بدرستى كه پنداشت و گمان بىنياز نمىكند از يقين و درست هيچ چيزى. 29. پس روى بگردان از آن كس كه روى گردانيد از ياد ما و نخواست او مگر اين زندگانى فروتر نزديكتر را. 30. آنت جاى رسيدن ايشان از دانش كه مىگويند الملئكة بنات اللّه بدرستى كه پروردگار تو او داناترست به آنكه آنكس كه گم شد از راه او و او داناتر است به آن كه آن كس كه راه راست يافت. 31. و مر خداى راست آنچه هست و بود در آسمانها و آنچه هست و بود در زمين تا پاداشت دهد آنانى را كه بدى عقاب كردند به سبب آنچه كردند و پاداشت دهد آنانى را كه نيكويى كردند به سبب اعمال به مثوبت نيكوتر. 32. آنانى كه به يكسو شوند از آن بزرگان از گناه و از زشتها از كارها مگر از آن گناه خرد و اندك چون نظره و غمزه و قبله، بدرستى كه پروردگار تو فراخ آمرزش است او داناتر است به شما چون آفريد شما را از زمين خاك و چون شما كودكان پنهانانيد در شكمهاى مادران خويش، پس پاك مكنيد مستاييد تنهاى خويشتن را، او داناتر است به آن كه آن كسى كه پرهيزد. 33. ا پس ديدى آنى را كه برگشت از حق؟ 34. و داد اندكى و بريده كرد و گوش داشت و باز ايستاد دادن را؟ 35. ا نزد اوست دانش ناپيدايى يعنى لوح محفوظ پس او همىبيند آن را؟ 36. يا نه كه او خبر كرده نشد به آنچه هست در نامههاى [672] موسى يعنى تورية. 37. و در صحف ابراهيم آنى كه به جاى آورد و به سر برد فرموده را. 38. كه بر نگيرد هيچ نفسى برگيرنده بار [1] نفس ديگرى را. 39. و كه نيست مر آدمى را مگر جزاى آنچه كوشيد. 40. و كه كوشش او زود ديده شود. 41. باز پس پاداشت داده شود او آن را، آن پاداشت تمامتر بيشتر. 42. و كه به سوى پروردگار تست رسيدن و بازگشت همه. [1]. م: «باز»