53/ 61- 43 43. و كه او، او خنداند اهل الجنّته او [ا] لارض بالنّبات [1] و گرياند اهل النّار او السّماء بالمطر [2]. 44. و كه او، او ميراند و زنده گرداند. 45. و كه او آفريد دو جفت را دوگونه را نر را و ماده را. 46. از آب پشت چون ريخته شود در رحم. 47. و كه بروست آفريدن ديگر. 48. و كه او، او توانگر كرد و دست مايه داد. 49. و كه او، او پروردگار ستاره پس جوزا كه قريش مىپرستيدند آن را. 50. و كه او نيست كرد گروه هود را پيشين. 51. و گروه صالح را پس هيچ نگذاشت. 52. و گروه نوح را از پيش كه ايشان گروه نوح، بودند ايشان ستمكارتر و از حد درگذراندهتر. 53. و آن دههاى برگردنده را يعنى شهرهاى قوم لوط را به زير انداخت از بالا. 54. پس پوشانيد آن را آن چه از سنگ و آب سياه پوشانيد. 55. پس به كدام نعمتهاى پروردگارت به گمان شوى كه نه از خداست؟ 56. اين قرآن يا محمد بيم كننده است از جنس بيم كنندگان پيشين. 57. نزديك شد نزديك شونده قيامت. 58. نيست مر او را آن قيامت ر [3] از فرود جز خداى پديد آرنده كه كى آرد. 59. ا پس از اين سخن قرآن به شگفت مىآييد به انكار. 60. و مىخنديد به استهزا و نمىگرييد از وعيد آن. 61. و شما بر گردندگانيد و غافلان. 62. پس [673] روى بر زمين نهيد مر خداى را و پرستيد او را به يگانگى. قمر، مكّى، 55 آيه بسم اللّه الرّحمن الرّحيم 54/ 6- 1 1. نزديك شد روز رستخيز و بشكافت ماه. 2. و اگر بينند اهل مكّه نشانى چنانكه ديدند روى گردانند از آن و گويند اين جادويى است بنيرو پيوسته. 3. و به دروغ داشتند حق را و پىروى كردند وايههاى خويش را و هر كارى كه محمد از آن خبر مىكند با آرام و استوار است همه بودنى است. 4. و هراينه هراينه آمد ايشان را از خبرها و آگاهيها آنچه هست درو جاى باز ايستادن. 5. اين قرآن سخن درست درستكارى و پندى تمام رسان پس بىنياز نمىكند بيم بيم كنندگان. 6. پس برگرد از ايشان، ياد كن روزى كه بخواند آن خواننده قيامت ايشان را به سوى چيزى ناشناخت هولناك. [1]. م: «بالنّبات» [2]. م: «بالمطر» [3]. قيامت ر- قيامت را