54/ 50- 28 28. و بياگاهان ايشان را كه آن آب بخشى است در ميان ايشان و ناقه، [675] هر نوبت آبش خورى آمده حاضر شده است يك روز ايشان و يك روز ناقه. 29. پس آواز دادند يار خويش را يعنى قدار بن سالف را پس برگرفت شمشير را پس پىكرد آن ناقه را و بكشتند. 30. پس چگونه بود عذاب من و بيمهاى من. 31. بدرستى كه فرستاديم بر ايشان بانگى صيحه جبرئيل يكى پس گشتند همچو گياه كوفته و ريزيده و خشك شبگاه سازنده. 32. و هراينه هراينه آسان كرديم اين نبى را براى پند و ياد كردى پس هيچ هست از پند پذيرى و ياد گيرنده. 33. به دروغ داشت گروه لوط به بيم كنندگان را. 34. بدرستى كه ما فرستاديم بر ايشان سنگ باران باران سنگ ريزه مگر خاندان دختران لوط برهانيديم ايشان را در آخر شب پيش از صبح. 35. از براى نيكوداشتى از نزد ما، همچنانت پاداشت همىدهيم آنى را كه سپاسدارى كرد. 36. و هراينه هراينه بيم كرد لوط ايشان را سخت گرفتن ما به عذاب، پس در گمان شدند ايشان به بيم كنندگان به بيمها. 37. و هراينه هراينه ناخواستند او را از مهمانان او، پس ناپديد كرديم چشمهاى ايشان را پس بچشيد عذاب مرا و بيمهاى من را. 38. و هراينه هراينه بامداد گرفت ايشان را پگاه بامداد عذابى پيوسته آرام گيرنده بر ايشان. 39. پس بچشيد عذاب مرا و بيمهاى مرا. 40. و هراينه هراينه آسان كرديم اين نبى را براى پند ياد گرفتن، پس هيچ هست از هيچ پندپذيرى ياد گيرنده. 41. و هراينه هراينه آمد كسان گروه فرعون را بيم كنندگان بيمها موسى و هارون و غيرهما. 42. به دروغ داشتند به نشانهاى ما همه آن پس گرفتيم ايشان را گرفتن كينهكشى غالب نيك توانايى. 43. ا ناگروندگان عصر شما بهتراند به نيرو از اينان شما يا [676] مر شما راست بيزارئ از عذاب در آن نبشتههاى كتابهاى پيشين. 44. يا همىگويند كه ما گروهىايم خويشتن نگاه- دارنده ممتنع. 45. زودا كه شكسته شود اين گروه و بگردانند به هزيمت پسها را پس را. 46. نه كه روز رستخيز نويدگاه ايشان است و روز رستخيز سختتر است و تلختر. 47. بدرستى كه گناهكاران در گمراهىاند و ديوانگى. 48. روزى كه كشيده شوند در آتش بر رويهاى خويش گويند بچشيد بسودن سوختن آتش دوزخ را. 49. بدرستى كه ما آفريديم هر چيزى را آفريديم آن چيز را به اندازه. 50. و نيست فرمان ما مگر يك كلمه و آن كن است همچو نگريستن به چشم چشم زدن.