54/ 55- 51 51. و هراينه هراينه نيست كرديم مانندان شما را در كفر پس هيچ نيست از پند پذيرى عبرت گيرى. 52. و هر چيزى كه كردند آن را در نبشتههاى ملئكه است. 53. و هر خردى و هر بزرگى از كارها و بودنيها نوشته است بر لوح. 54. بدرستى كه پرهيزكاران در بهشتهااند باشند و جوىهاى فراخى و روشنى. 55. در نشستهگاه راستى پسنديده و سزا نزد پادشاهى نيك توانا. رحمن، مدنى، 78 آيه بسم اللّه الرّحمن الرّحيم 55/ 22- 1 1. خداى مهربان. 2. آموخت او اين نبى را. 3. آفريد او مردم را آدم را و قيل محمّد. 4. آموخت او، او را گفتار هويدا روشن كننده ما فى الضمير. 5. آفتاب و ماه [677] به شمارىاند معلوم. 6. و گياه و درخت گردن مىنهند و فروتنى همىكنند خداى را. 7. و آسمان برداشت او آن را و نهاد او ترازو را. 8. كه نگذريد [1] از اندازه در ترازو. 9. و به پاى داريد سنجيدن را به راستى و كم مكنيد سنگ ترازو را. 10. و زمين را فرو بنهاد آن را بر روى آب براى آفريدگان. 11. در آن زمين است ميوه گوناگون و خرما بنان خداوند غلافها و كاردوها جايگاههاى ميوه و شكوفه. 12. و آن دانه خداوند برگ كاه و سپر غم روزى. 13. پس به كدام نيكوداشتهاى پروردگار خويش به دروغ همىداريد به دروغ توانيد داشت اى پريان و آدميان؟ 14. آفريد مردم آدم را از گل خشك همچو آن سفالى به خشكى. 15. و آفريد پدر پريان را از زبانه بىدود از آتش. 16. پس به كدام نيكوييهاى پروردگار خويش به دروغ همىداريد به دروغ توانيد داشت كه نه از خداست؟ 17. پروردگار خداوند دو خاور آفتاب و ماه و پروردگار خداوند دو باختر آفتاب و ماه. 18. پس به كدام نيكوييهاى پروردگار خويش به دروغ همىداريد؟ 19. بياميخت و درهم گشاد دو دريا را شيرين و شور فراهم مىرسند در نظر. 20. در ميان آن دو است پرده حجابى كه در نگذرند از حد يكديگر و طعم يكديگر را بنگردانند. 21. پس به كدام نيكوييهاى پروردگار خويش به دروغ همىداريد؟ 22. بيرون مىآيد از آن دو دريا از درياى شور مرواريد بزرگ شهوار و مرواريد خرد بسّد. [1]. م: «نگذرند»