55/ 46- 23 23. پس به كدام نيكوييهاى پروردگار خويش به دروغ همىداريد؟ 24. و مرو راست كشتيها كه فرا رفتن آورده شدهاند در دريا همچو آن كوههاى دراز. 25. پس به كدام نيكوييهاى پروردگار خويش به دروغ همىداريد؟ 26. هر كس كه هست [678] بر آن نيست شونده است مردنى است. 27. و بماند ذات پروردگار الوجه زايدة تو خداوند بزرگوارى و بزرگ كردن. 28. پس به كدام نيكوييهاى پروردگار خويش به دروغ همىداريد؟ 29. در مىخواهد ازو حاجتها آنى هر كه هست در آسمانها و زمين هر روزى وقتى او در كارى است. 30. پس به كدام نيكوييهاى پروردگار خويش به دروغ همىداريد؟ 31. زودا كه: پروا كنيم بپردازيم براى شما اى دو گروه آدمى و پرى. 32. پس به كدام نيكوييهاى پروردگار خويش به دروغ همىداريد؟ 33. اى گروه پرى و آدمى اگر توانيد كه بگذريد از گوشههاى كنارههاى آسمان و زمين پس بگذريد، نگذريد مگر به حجّتى و جوازى [1]. 34. پس به كدام نيكوييهاى پروردگار خويش به دروغ همىداريد؟ 35. فرستاده شود بر شما زبانه از آتش و دودى پس نتوانيد كه خويشتن را از آن نگاه داريد و اين روز قيامت بود. 36. پس به كدام نيكوييهاى پروردگار خويش به دروغ همىداريد؟ 37. پس چون بشكافد آسمان، پس گردد گلگون سرخ همچو روغن. 38. پس به كدام نيكوييهاى پروردگار خويش به دروغ همىداريد؟ 39. پس در آن روز پرسيده نشود از گناه خويش هيچ آدمئ بعضى مردم و نه پريئى بعضى از جن. 40. پس به كدام نيكوييهاى پروردگار خويش به دروغ همىداريد؟ 41. [2] ... ان به نشان خويش سياه رويى و كبود چشمى پس گرفته شود به مويهاى پيشانى و پاشنهها مو بر پاشنه پيچند و به دوزخ اندازند. 42. پس به كدام [679] نيكوييهاى پروردگار خويش به دروغ همىداريد؟ 43. بگويند ايشان را كه اين آن دوزخ است آنى كه به دروغ مىداشت به آن گنهكاران. 44. مىگردند ميان آن آتش و ميان آب گرم سخت سوزان. 45. پس به كدام نيكوييهاى پروردگار خويش به دروغ همىداريد؟ 46. و هست مر آن كس را كه ترسيد او از جايگاه ايشان حساب روز قيامت پروردگار خويش دو بهشت. [1]. م: «جوارى» [2]. م: ناخوانا