68/ 52- 33 33. همچنانت است عذاب اين جهان كه در رسيد و هراينه عذاب [721] آن جهان بازپسين بزرگتر است اگر بودندى كه مىدانندى. 34. بدرستى كه مر پرهيزكاران راست نزد پروردگار خويش بهشتهاى آسايش پرنعمت. 35. ا پس گردانيم گردن نهندگان را همچو گنهكاران؟ 36. چيست مر شما را چگونه داورى همىكنيد؟ 37. يا مر شما راست نامه كه درو همىخوانيد؟ 38. بدرستى كه مر شما راست در اين جهان هراينه آنچه برگزينيد [1]. 39. يا مر شما راست پيمانهاى بر ما تمام رسان تا روز رستخيز، بدرستى كه مر شما راست هراينه آنچه داورى كنيد. 40. بپرس از ايشان كه كدام ايشان به آنت دعوى پايندان است. 41. يا مر ايشان راست انبازانى كه به پشتى ايشان مىكنند پس بيايندا بيارندا به انبازان خويش را اگر هستند راستگويان. 42. آن روزى كه برداشته شود از كار دشوار و خوانده شوند به سوى سجده كردن پس نتوانند كه سجود كنند خداى را. 43. فروتنان ترسان چشمهاى ايشان فرا مىرسد ايشان را خوارئ و نژندى و بدرستى كه بودند ايشان كه خوانده مىشدند به سوى سجده و نماز و ايشان تن درستانند. 44. پس بگذار مرا و آنى كه به دروغ دارد به اين سخن قرآن زودا كه پايه پايه پاره پاره نيست كنيم ايشان را از آنجا كه ندانند. 45. و فرو گذارم مهلت دهم مر ايشان را بدرستى كه سگالش تدبير نهانى من استوارست. 46. يا همىخواهى از ايشان مزدى بر رسالت، پس ايشان از تاوان آن گران بارانند. 47. يا نزد ايشان است لوح محفوظ ناپيدا پس ايشان مىنويسند از آن كه عزّ اين جهان كرا بود. 48. پس شكيبايى كن مىكن مر داورى پروردگارت را و مباش تو تنگ دل اى محمّد [722] همچو خواوند آن ماهى يونس بن متى عليه السّلام چون آواز داد او در شكم ماهى و او غمگين است. 49. اگر نه آن بودى كه، كه دريافتى او را نيكوداشتى از پروردگار او، هراينه انداخته شدى او به آن بيابان خالى و او نكوهيده. 50. پس برگزيد او را پروردگار او پس كرد گردانيد او را از جمله شايستگان. 51. و بدرستى كه خواهست بود نزديك مىبودند آنانى كه نگرويدند، هراينه بلغزانند ترا اى محمد به چشم كنند به چشمهاى خويش چون شنويدند پند قرآن را و همىگويند: بدرستى كه او هراينه ديوانهاى است. 52. و نيست او قرآن مگر پندى و شرفى مر جهانان و جهانيان را. [1]. م: «برگزينييد»