حاقّه، مكّى، 52 آيه بسم اللّه الرّحمن الرّحيم 69/ 20- 1 1. آن ساعت آمدنى البتّه. 2. چيست آن ساعت آمدنى؟ 3. و چه دانا كرد ترا كه اى محمّد چيست آن ساعت آمدنى. 4. به دروغ داشت قوم صالح و قوم هود به آن واقعه [1] كوبنده دلها به ترسها. 5. پس امّا قوم صالح، پس نيست كرده شدند به آن واقعه گذرنده از حد. 6. و امّا قوم هود، پس نيست كرده شدند به بادى سخت آوازى درگذرنده از اندازه خازنان. 7. كه رام كرد و برگماشت آن را بر ايشان در هفت شبها و در هشت از روزها برّندگان و پركنندگان پياپى، پس بينى تو آن گروه را در آن باد انداختهگان همانا كه ايشان تنههاى درختهاى خرمااند افتادهگان. 8. پس هيچ مىبينى تو مر ايشان را از هيچ مانده؟ 9. و آمد آورد فرعون پادشاه مصر و آنانى كه بودند پيش از او و آن درگرديدها از شارستان قوم لوط به گناه كژكارى چون كفر و معاصى. 10. پس نافرمانى كردند فرستاده پروردگار خويش را، پس گرفت ايشان را [723] گرفتنى افزون از همه گرفتنيها. 11. بدرستى كه چون گذشت از اندازه آن آب طوفان به دعاى نوح، برداشتيم شما را در آن كشتى نوح. 12. تا كه كنيم آن را مر شما را پندى و يادگارى و نگاه دارد آن را گوشى نگاه دارنده. 13. پس چون در دميده شود در آن صور دميدنى يكى. 14. و برداشته شد شود اين زمين و اين كوهها، پس كوفته شوند در هم ديگر كوفته شدنى يكى. 15. پس آن روز افتد يعنى قيامت افتادنى بودنى. 16. و شكافته شود آسمان پس آن آسمان آن روز سست و از هم شده است و گردى ببوده. 17. و فرشتگان بر كنارههاى آن باشند و بردارد عرش پروردگارت را ز بر ايشان آن روز هشت فرشته. 18. آن روز نموده شويد نپوشد از شما هيچ پوشيده. 19. پس امّا هر كه داده شود نامه خويش را به دست راست او، پس گويد او بگيريد بخوانيد نامه مرا 20. بدرستى كه من گمان بردم كه من رسندهام شمار خويش را. [1]. م: «واقعة»