69/ 52- 21 21. پس او در زندگانى است پسنديده. 22. در بهشتى بلند. 23. ميوههاى آن نزديك. 24. بخوريد مىخوريد و آشاميد مىآشاميد گوارنده نوشتان باد به سبب آنچه پيش فرستاديد در آن روزهاى گذشته. 25. و امّا آنى كه داده شود او نامه خويش را به دست چپش، پس گويد او اى كاشكى من داده نشدى نامه خويش را! 26. و ندانستمى چيست شمار من. 27. اى كاشكى آن حال بودى مرگ. 28. بىنياز نكرد از من خواسته من. 29. بشد [1] ... [724] از من حجّت و قوّة من. 30. ندا آيد كه بگيريد او را پس بند كنيد او را. 31. باز پس در دوزخ در آريد او را. 32. باز پس در زنجيرى گز ارش آن هفتاد است از جهت ارش، پس در آريد در كشيد او را. 33. بدرستى كه او كافر بود كه نمىگرويد به خداى بزرگ. 34. و بر نمىانگيخت خود را و نه كس را بر خوردنى دادن درويش. 35. پس نيست او را امروز اينجا هيچ خويشى و دوستى. 36. و نه خوردنئ مگر از خون و ريم دوزخيان. 37. نخورد او را مگر گناهكاران كژكاران. 38. پس سوگند ياد كنم به آنچه همىبينيد خلق رسول اين جهان. 39. و آن چه نمىبينيد خالق جبرئيل آن جهان. 40. بدرستى كه اين هراينه گفتار فرستادهاى است بزرگوار. 41. و نيست او قرآن هرگز گفتار قافيه گويى، اندكى همىگرويد به اين قرآن. 42. و نه نيز هرگز گفتار اختر گويى، اندكى پند مىگيريد. 43. اين قرآن فرو آورده از پروردگار جهانان و جهانيان. 44. و اگر بر بافتى محمّد بر ما برخى يعنى حرفى از گفتارهاى اين قرآن. 45. هراينه گرفتيمى ازو به نيرو گرفتن سخت. 46. باز پس هراينه بريديمى ازو رگ جان را. 47. پس نيست از شما از هيچ كس ازو بازدارندگان عذاب خداى. 48. و بدرستى كه اين قرآن هراينه پندى و يادگارى مر پرهيزكاران را. 49. و بدرستى كه ما هراينه مىدانيم كه از شماست دروغ دارندگان قرآن. 50. و بدرستى كه اين قرآن هراينه ارمانى است بر ناگروندگان. 51. و بدرستى كه او قرآن هراينه سزا و درست بىگمان 52. پس به پاكى ياد كن به نام پروردگارت بزرگ. [725] معارج، مكّى، 44 آيه [1]. م: ناخوانا