71/ 23- 4 4. بيامرزد شما را از گناهان شما و باز پس دارد شما را تا هنگام زده نام برده، بدرستى كه هنگام زده خداى چون بيايد باز پس داشته نشود اگر هستيد كه مىدانيد. 5. گفت نوح: اى پروردگار من! بدرستى كه من خواندم سوى حق گروه خود را در شب و روز. 6. پس نيفزود ايشان را خواندن من مگر رميدنى. 7. و بدرستى كه من هر بار كه خواندم ايشان را به توحيد تا كه بيامرزى تو ... كردند ايشان [728] انگشتهاى خويش را در گوشهاى خويش و بر سر كشيدند جامههاى خويش را و بيستادند بر كفر و گردن كشى كردند گردنكشى كردنى. 8. بازپس بدرستى كه من خواندم ايشان را آشكارا به آواز بلند. 9. باز پس بدرستى كه من آشكارا كنم ايشان را و پنهان گفتم ايشان را پنهان گفتنى. 10. پس گفتم: آمرزش خواهيد از پروردگار خويش، بدرستى كه او بود و هست آمرزش كار. 11. تا كه بفرستد او ميغ آسمان را بر شما بارنده پياپى. 12. و افزايد شما را به خواستههاى و به پسرانى و گرداند براى شما باغها و بوستان و گرداند براى شما جويهاى. 13. چيست مر شما را كه نمىترسيد مر خداى را از شكوه و هيبت؟ 14. و بدرستى كه آفريد شما را بارها. 15. ا نديديد نگه نكرديد كه چگونه آفريد خداى هفت را از آسمانها ته بر ته؟ 16. و كرد گردانيد ماه را در آنها آسمانها روشنى و كرد گردانيد آفتاب را چراغى از آسمان چهارم؟ 17. و خداى رويانيد شما را از زمين پس روييديد رستنى. 18. بازپس بازگرداند در آن زمين و بيرون آرد شما را بيرون آوردنى به قيامت. 19. و خداى گردانيد براى شما اين زمين را بسترى قرارگاهى. 20. تا همىرويد از آن زمين در راهها فراخها. 21. گفت نوح: اى پروردگار من! بدرستى كه ايشان نافرمانى كردند مرا و پىروى كردند آنى را كه نيفزود او را خواسته او و فرزندان او مگر زيانكارى. 22. و بد سگا [ليدند در [هل] اكت من سگالش بد بزرگ. 23. و گفتند مهتران مر كهتران را كه فرو مگذاريد شما خدايان خويش را و مگذاريد ودّ [1] را هوالكلب نام بت بر صو [رت مردى] و نه [729] سواع را لهمدان نام بتى بر صورت زنى و نه يغوث را لمدحج نام بتى بر صورت شيرى و نه يعوق را لمراد بر صورت اسبى و نه نسر را لحمير بر صورت كركسى. [1]. م: «دو»