بسم اللّه الرّحمن الرّحيم 74/ 30- 1 1. اى مرد جامه در سر كشنده. 2. برخيز پس بيم كن خلق را. 3. و هرچه بادا از چيزى پروردگار خويش را پس به بزرگى ياد كن. 4. و جامههاى خويش پس پاك كن پاك دار. 5. و از بت و بتپرستان پس ببر. 6. و منّت منه مبخش بسيار همىبينى بخشش خود را كه طلب بسيارى همىكنى. 7. و براى رضاى پروردگار خويش پس به شكيب باش بر ايذاى دشمنان. 8. پس چون در دميده شود در صور. 9. پس آنت آن روز روزى است دشوار. 10. بر آن ناگروندگان نه آسان. 11. گذار مرا و آنى را كه يعنى وليد بن المغيره آفريدم تنها در رحم مادر تنها من. 12. و گردانيدم براى او خواسته افزون كرده. 13. و پسرانى ده پسر حاضران. 14. و ساخته كردم براى او نعمت دنيا ساخته كردنى. 15. باز پس بيوسد كه بيفزايم بر نعمت دنيا كرامت عقبى. 16. حقا كه نبود بدرستى كه او بود مر نشانهاى و سخنان ما را ستيهنده گردن كش. 17. زودا كه رسانم او را و تكليف كنم بر آمدنى. 18. بدرستى كه او بينديشيد و اندازه كرد. 19. پس نفرين كرده شد چگونه اندازه ... 20. باز نفرين كرده شد كه چگونه اندازه كرد. 21. باز ... 22. روى ترش كرد و گونه بگردانيد. 23. باز برگشت و گردنكشى كرد. 24. پس گفت ابن وليد نيست اين كتاب و دين محمد مگر جادويى است [735] كه روايت كرده مىشود از جادوان. 25. نيست اين قرآن مگر گفتار آدمى. 26. خداى گفت زودا كه درآرم او را در دوزخ. 27. و چه دانا كرد ترا كه چيست دوزخ. 28. نبدارد زنده و نگذارد مرده. 29. نيك سوزان است مر پوست را و گوشت را. 30. بر آن دوزخ است نوزده ده زبانيه.