78/ 40- 38 38. آن روز كه بايستد جبرئيل و فرشتگان رس رس، سخن نگويند نتوانند گفت مگر آنى كه دستورى داد او را خداى مهربان و گفت راست يعنى كلمه توحيد. 39. آنت آن روز درست و سزا استوار پس هر كه خواهد فراگيرد به سوى پروردگار خويش جاى بازگشتى. 40. بدرستى كه ما بيم كرديم و [تر] سانيديم شما را از شكنجه نزديك روز بدر و قيل عذاب آخرت روزى كه نگرد بيند مرد آنچه پيش فرستاد دو دست او و گويد آن ناگرونده، اى گروه من كاشكى من بودمى خاك. نازعات، مكّى، 46 آيه بسم اللّه الرّحمن الرّحيم 79/ 23- 1 1. سوگند كشندگان كشيدنى. 2. و گشايندگان گشادنى. 3. و شناوكنندگان شناو كردنى. 4. پس پيشى گيرندگان پيشى گرفتنى. 5. پس انديشه كنندگان كارى را. 6. روز جنبد جنبنده [1]. 7. از پى درآيد آن را از پى درآينده. 8. دلها آن روز لرزنده. 9. چشمهاى آن ترسنده. 10. گويند اما هراينه بازگردانيدگان در پى؟ 11. ا چون باشيم استخوانها پوسيده؟ [745] 12. گفتند آنت آنگاه بارى زيانكار. 13. پس بدرستى كه آن بانگ برزدنى يكى. 14. پس ناگاه ايشان به روى زمين. 15. ا هيچ آمد ترا سخن موسى؟ 16. چون خواند او را پروردگارش به رود پاك كرده طوى نام. 17. برو به فرعون، بدرستى كه او گذشت از اندازه. 18. پس بگوى ا هيچ مر ترا به كه پاك شوى؟ 19. و راه نمايم ترا به پروردگارت پس ترسى. 20. پس نمود او را نشان بزرگتر. 21. پس به دروغ داشت و نافرمانى كرد. 22. باز پس برگشت مىكوشد. 23. پس گرد كرد پس آواز داد. [1]. م: «جنبذه»