80/ 42- 3 3. و چه دانا كرد ترا شايد كه او پاكى جويد. 4. يا پند گيرد، پس سود دارد او را پند. 5. اما آن كه بىنياز شد. 6. پس تو مرو را پيش مىآيى. 7. و چه بر تو كه پاك نشود. 8. و امّا آن كه آيد ترا مىكوشد. 9. و او مىترسد. 10. پس تو ازو ناپروا شوى. 11. حقّا بدرستى كه آن پندى. 12. پس هر كه خواهد ياد كندش. 13. در نامههاى گرامى كرده شده. 14. بلند برداشته پاك كرده شده. 15. به دستهاى نويسندگان. 16. گراميان نيكان. 17. كشته شده باد مردم چه ناسپاس است او. 18. از كدام چيز آفريد او را. 19. از [747] آب پشت آفريد او را پس اندازه كرد او را. 20. باز پس راه آسان كرد او را. 21. باز پس ميرانيد او را پس در گور كردش. 22. باز پس چون خواهد زنده كندش. 23. حقا هنوز نگذارد آنچه فرمود او را. 24. پس نگردا مردم به خورش خويش. 25. بدرستى كه ريختيم آب را ريختنى. 26. باز پس شكافتيم زمين را شكافتنى. 27. پس رويانيديم در آن دانه. 28. و انگورى و سپستى. 29. و درخت زيتون و خرماستانى. 30. و بوستانها بسيار درختان. 31. و ميوه و چراگاهى. 32. برخوردارى مر شما را و مر چارپايان شما را. 33. پس چون آيد روز رستخيز. 34. روز [كه] گريزد مرد از برادرش. 35. و مادرش و پدرش. 36. و زنش و پسرانش. 37. مر هر مردى را از ايشان آن روز كارى بىنياز كند او را. 38. رويها آن روز روشن و تابان. 39. خندان شادان. 40. و رويها آن روز بر آن گردى. 41. پوشد آن را سياهى. 42. اينان ايشان ناگروندگان بدكاران.