آورده است، توانسته است از آن واژهها در بخش تفسير هم سود ببرد، به نمونههايى از اين دست توجه كنيد: الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ فِراشاً (بقره/ 22) دست نوشت: «آن خدايى كه گردانيد براى شما اين زمين را بسترى آرامگاهى». چاپى: «آن خدايى كه كرد كردانيد براى شما اين زمين را بسترى آرامگاهى». يا: وَ إِذْ واعَدْنا مُوسى أَرْبَعِينَ لَيْلَةً ثُمَّ اتَّخَذْتُمُ الْعِجْلَ مِنْ بَعْدِهِ وَ أَنْتُمْ ظالِمُونَ (بقره/ 51) دست نوشت: «و چون كه نويد داديم موسى را چهل شبانه روز بازپس فراگرفتيد شما گوساله را بخدايى از پس رفتن او بكوه طور». چاپى: «و چون كه نويد داديم موسى را چهل شب شبانهروز باز پس فراگرفتيد شما گوساله را به خدايى از پس رفتن او به كوه طور». در اينجا نمونههاى ديگرى از اين شيوه كاربرد را مىبينيد: خويش تن/ خويش، خويشتن (بقره/ 9) دروازه/ در، دروازه (بقره/ 58) كردانندند/ كردند، گردانند (اعراف/ 38) دادند/ داد، دادند (اعراف/ 50) گفتند/ گفت، گفتند (اعراف/ 60) دى روز/ دى، ديروز (يونس/ 24) پژمرده/ مرده، پژمرده (زخرف/ 11) شيوه نگارش معمول در نوشتههاى قديم فارسى، در اين كتاب در بسيارى از واژهها، هم چنان بر جاى مانده است. چهار حرف پ، چ، ژ، گ گاه به صورت ب، ج، ز، ك آمده است و گاه با سه نقطه ضبط شده است، كه ما همه اين واژهها را به صورت كاربردى امروزين آن نگه داشتهايم.