آذرخش و درخش در متون فارسى به معنى برق كاربرد دارند: نباشد زين زمانه بس شگفتى اگر بر ما ببارد آذرخشا
(محيط زندگى و احوال رودكى، ص 519) ارمان ارمانى: حَسْرَةً* تا گرداند خداى آنت را ارمانى در دلهاى ايشان لِيَجْعَلَ اللَّهُ ذلِكَ حَسْرَةً فِي قُلُوبِهِمْ (آل عمران، 156) ارمان و گاه آرمان در لغت به معنى حسرت و دريغ و آرزوست و از همين واژه است كه برخى از فرهنگ نويسها مصدر ارمانيدن را آوردهاند و شمارى از فرهنگها آزمانيدن هم ضبط كردهاند. اين واژه در نوشتههاى قديم فارسى مكرّر آمده است.-: ترجمه و قصههاى قرآن: ص 28 و 212 و 339 و 414 و 916 و 977. ارمانها ارمانها: حَسَراتٍ* نمايد ايشان را خداى كارهاى ايشان را ارمانها بر ايشان يُرِيهِمُ اللَّهُ أَعْمالَهُمْ حَسَراتٍ عَلَيْهِمْ (بقره 167) استاد شدن استاد شدند: مَرَدُوا و (هستند) از مردمان مدينه (نيز قومى كه) استاد شدند (خوى كردند) بر دورويگى (كردن) وَ مِنْ أَهْلِ الْمَدِينَةِ مَرَدُوا عَلَى النِّفاقِ (توبه 101) در تفسيرى كهن از قرآن آمده است: مَرَدُوا: خو كردند و استاد شدند و قيل رسته شدند و قيل تمرّد كردند و ستيزه كردند: المرود: عادت كردن (بخشى از تفسيرى كهن، ص 87). مؤلف لسان التنزيل نيز همين معنى را براى اين واژه آورده است (ص 171). اين واژه در اين معنى ظاهرا در فرهنگها نيامده است.