انجيده همچو انجيده و بر هم افتاده: كَالصَّرِيمِ پس گشت (آن باغ) همچو (شب تاريك سياه) انجيده و بر هم افتاده (باغ ميوه بريده) فَأَصْبَحَتْ كَالصَّرِيمِ (قلم 20) انجيدن بر پايه نوشتههاى فارسى بيشتر به دو معنى است: يكى، بريدن و تكه تكه كردن دوم، ريز ريز كردن و خرد كردن. «چندان تيغ گزاردند به يكديگر كه آن درخت را از بن و بيخ بكندند و بينجيدند» (ترجمه و قصههاى قرآن، ص 1076) «آن را درودهگوئى كه به شمشير انجيدهاند گوئى كه نبودى دى»-: ترجمه و قصههاى قرآن، ص 364 و 1231؛ المصادر، ج 1، ص 241؛ تاج المصادر، ج 1، ص 131؛ خسرو و شيرين، ص 441؛ شرفنامه، ص 121؛ تاريخ طبرستان، ج 2، ص 78. كاربرد انجين انجين كه در برخى از متون آمده است از همين مصدر است: «آنگه كه شما را انجين انجين كنند ريز ريز در خاك» (كشف الاسرار، ج 8، ص 104). «و ايشانرا انجين انجين بازگسستيم» (كشف الاسرار، ص 119). بار و بزه بارى و بزه: وِزْراً هر كه روى بگرداند ازو پس هراينه او برگيرد در روز رستخيز بارى و بزه مَنْ أَعْرَضَ عَنْهُ فَإِنَّهُ يَحْمِلُ يَوْمَ الْقِيامَةِ وِزْراً (طه 100) بار و بزه يا باربزه يا بزه و بار در متنهاى فارسى به معنى گناه آمده است: در مزرعه معصيت و شرّ چو ابليس تخم بزه و، بار بد و، برگ وبالى
از عدل خداوند بيابى چو ببينى با باربز، روز قضا مزد حمالى
(ديوان ناصر خسرو، ص 42 و 43) بار و بزه آز پشت تو خده كردست اى شده چوگانت پشت در بزه و بار
(ديوان ناصر خسرو، ص 258)-: ترجمه قرآن موزه پارس، ص 217 و 301؛ ترجمه و قصههاى قرآن، ص 627.