«يا محمّد آن وقت كافران و مشركان و منافقان اندر تاسه جان كندن او سختى مرگ باشند» (تفسير شنقشى، ص 153) اى مزاجت سرد، كو تاسه دلت؟ اندرين گرمابه تا كى اين قرار؟
(كليات شمس، ج 3، ص 10) بس كن ز گفتن آخر كان دم بود بريده كز تاسه نبود آخر گفتار تا به گردن
(كليات شمس، ج 4، ص 245)-: الابنية عن الحقايق الادوية، ص 18؛ كليات شمس، ج 1، ص 122؛ مثنوى، ج 1، ص 251 و 301؛ ج 2، ص 205؛ الاغراض الطّبية، ص 541 و 550؛ سندبادنامه، ص 214؛ ترجمه و قصههاى قرآن، ص 1106؛ ذخيره خوارزمشاهى، ص 280 و 281. ترسش ترسش او: تُقاتِهِ اى آنانى كه گرويدند ترسيد از خداى سزاى ترسش او يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ حَقَّ تُقاتِهِ (آل عمران. 102) ترسش از واژههايى است كه در نوشتههاى فارسى كاربرد چندانى ندارد در واژهنامه بندهش به صورت ترسيشن آمده است (ص 155) و در برخى از دستنوشتههاى شاهنامه هم اين واژه را مىتوان ديد: هنوز آن سپهبد ز مادر نزاد نيامد گه ترسش و سرد باد
(شاهنامه خالقى، ج 1، ص 61، حاشيه) در تاج المصادر، ج 2، ص 664 «المخاشاة: نبرد كردن با كسى به ترسش» آمده، هم چنان كه در كتاب تكملة الاصناف، ص 137 «الرهبوت: ترسش» معنى شده است. ته بر ته ته بر ته: مُضاعَفَةً اى آنانى كه گرويدند مخوريد افزونى را افزونيها ته بر ته يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَأْكُلُوا الرِّبَوا أَضْعافاً مُضاعَفَةً (آل عمران 130) ته بر ته كاربرد ديگرى است از تو بر تو و تا بر تا به معنى دو برابر و دو چندان