3/ 148- 139 139. و سستى مكنيد و [81] اندوهگن مشويد و شما برتران اگر هستيد گروندگان. 140. اگر ببسايد شما را ريشى پس بدرستى كه ببسود گروه را ريشى مانند آن، و آنت روزها مىگردانيم آن را ميان مردمان و تا داند خداى آنانى را كه گرويدند و فرا گيرد از شما گواهان، و خداى دوست ندارد ستمكاران را. 141. و تا پاك كند خداى آنانى را كه گرويدند و نيست كند ناگروندگان را. 142. يا پنداشتيد كه درآييد به بهشت و هنوز ندانست خداى آنانى را كه كوشش كردند از شما و داند شكيبايان را. 143. و هراينه بوديد آرزو مىكرديد مرگ را از پيش كه بينيد آن را پس بدرستى كه د [يد] يد آن را و شما مىنگريد. 144. و نيست محمد مگر فرستاده را، بدرستى كه گذشت از پيش او فرستاده شدگان ا پس اگر ميرد يا كشته شود برگرديد بر پاشنههاى خويش؟ و هر كه برگردد بر دو پاشنه خويش، پس هرگز زيان نرساند خداى چيزى را و زود پاداشت دهد خداى سپاس داران را. 145. و نبود مر تنى را كه ميرد مگر به دستورى خداى، نوشته هنگام كرده و هر كه خواهد پاداشت اين جهان دهيم او را از آن و هر كه خواهد پاداشت [82] آن جهان دهيم او را از آن و زود پاداشت دهيم سپاس داران را. 146. و چندا از پيغامبرى كارزار كرد با او خداييان بسيار پس سست نشدند مر آنچه را كه رسيد ايشان را در راه خداى و بيچاره و سست نشدند و فروتنى نكردند و خداى دوست دارد شكيبايان را. 147. و نبود گفتار ايشان مگر كه گفتند: پروردگار ما! بيامرز ما را گناهان ما را و گزافكارى ما را در كار ما و استوار دار پايهاى ما را و يارى ده ما را بر گروه ناگروندگان. 148. پس داد ايشان را خداى پاداشت اين جهان و نيكئ پاداشت آن جهان و خداى دوست دارد نيكوكاران را.