responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه قرآن نویسنده : دهم هجرى - ترجمه لفظى - متون كهن    جلد : 1  صفحه : 560


در قرآن قدس در برابر برگرفته‌هاى عبادت واژه برستون كردن را مى‌بينيم ص 167 و 326 و 336.
نمونه‌هايى از واژه خستو:
به هستيش بايد كه خستو شوى ز گفتار بى‌كار يك سو شوى‌

(شاهنامه، ج 1، ص 12)
به هستيش خستو شدى از نخست يكييش زان پس بدانى درست‌

(گرشاسب نامه، ص 402)-: شاعران بى‌ديوان، ص 89؛ گرشاسب نامه، ص 30؛ ويس و رامين، ص 116؛ ترجمه مقامات حريرى، ص 4 و 15 و 64. اما در ترجمه‌هاى قرآنى در برابر برگرفته‌هاى جحد و انكار واژه‌هاى وى ستو و وى ستود شدن و بى‌ستو و بى‌ستود شدن را آورده‌اند.
خسر
خسرى: صِهْراً و او آنى كه آفريد از آب مردمى پس كرد او را پيوند خويشى و خسرى وَ هُوَ الَّذِي خَلَقَ مِنَ الْماءِ بَشَراً فَجَعَلَهُ نَسَباً وَ صِهْراً (فرقان 54) واژه خسر به معنى پدر زن و گاه مادر زن و خوش يا خشو يا خوشو در معنى مادر زن در نوشته‌هاى كهن و قديم و پاره‌اى از نوشته‌هاى امروز به كار مى‌رود اين واژه‌ها هنوز در خراسان و شمارى ديگر از حوزه‌هاى زبان فارسى زنده است واژه خسر به صورت خسور و خسرو و خورسو در متون فارسى آمده است:
به تنزيل از خسر ره جوى و، تأويل ز فرزندان او يابىّ و داماد

(ديوان ناصر خسرو، ص 62) خواجه على طرسوسى خسر شيخ ما بود (اسرار التوحيد، ج 1، ص 216)
مفخر جمله انبيا او بود خسر مير مرتضى او بود

(حديقة الحقيقة، ص 214)
درو خرّم و يوگان و خسوران عروسان دختران داماد پوران‌

(ويس و رامين، ص 57)

نام کتاب : ترجمه قرآن نویسنده : دهم هجرى - ترجمه لفظى - متون كهن    جلد : 1  صفحه : 560
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست