responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه قرآن نویسنده : دهم هجرى - ترجمه لفظى - متون كهن    جلد : 1  صفحه : 570


در باره واژه فره و معنى‌هاى چندگانه‌اى كه اين واژه دارد هيچ يك از فرهنگ‌هاى فارسى، حتّى لغت نامه دهخدا، توضيح كافى نداده‌اند هم چنان كه از هم نشينى و گاه تركيب اين واژه با همكردهاى گوناگون سخنى نرفته است و به اين نمونه‌ها كه در نوشته‌هاى فارسى به كار رفته‌اند مانند: فره آمدن، فره بردن، فره جستن، فره شدن، فره فروختن، فره كردن و فره كشيدن اشاره‌اى نشده است.
فره در شمارى از متون به معنى افزونى و بيشى و پيشى و برترى و بزرگ‌منشى و تكبر و چيرگى و غلبه است كه سركشى و نافرمانى و ستم از تبعات و ملزومات آن است و گاه به معنى بسيارى و فراوانى است در نمونه‌هايى كه مى‌آوريم معنى نخست بيشتر است:
«قارون از قوم موسى بود و پسر عمّ وى، فرهى كرد بر قوم وى» (تفسير نسفى، ج 2، ص 745) «گفتند مترس چه دو خصميم كه يكى از ما بر يكى فريهى كرد و ستمى به جاى آورد» (تفسير نسفى، ج 2، ص 855)
اى خورده خوش و كرده فراوان فره اكنون كه رفت عمر چه گويى كه چه؟

(ديوان ناصر خسرو، ص 474)
فره نجويم بر كس به عدل و خرسندم چرا كشم، چو نجويم همى‌فره، فرهى‌

(ديوان ناصر خسرو، ص 322) «اصل محبت فره‌برداريست نه فره فروختن» (معارف بهاء ولد، ج 2، ص 23)
ماهى كه ببرد از مه و خورشيد فره پرسيد ز من كه اى مطيعت كه و مه‌

(ديوان خواجوى كرمانى، ص 551)
گرشناسى قدر خود، اى ماه روزافزون من كى دهد ماه رخت خورشيد تابان را فره‌

(ديوان ناصر بخارائى، 370) براى نمونه‌هاى بيشتر از فره و تركيب‌هاى آن در معنى‌هاى گوناگون،-: طوطى‌نامه، ص 85 و 113 و 135 و 293؛ ديوان ابن يمين، ص 222 و 416 و 513 و 547؛ ديوان سيف اسفرنگ، ص 385 و 426 و 579؛ مختارنامه، ص 67؛ حديقه سنايى، حديقة الحقيقة، ص 227 و 292؛ ديوان انورى.
ص 8.

نام کتاب : ترجمه قرآن نویسنده : دهم هجرى - ترجمه لفظى - متون كهن    جلد : 1  صفحه : 570
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست