گسترش گسترشى: بَصْطَةً و بيفزود شما را در آفرينش (شما) گسترشى (يعنى بالا و قوت، افزونئ) وَ زادَكُمْ فِي الْخَلْقِ بَصْطَةً (اعراف 69) گماريدن پس بگماريد: فَتَبَسَّمَ پس بگماريد (لب باز كرد) خندان از گفتار آن (مور) فَتَبَسَّمَ ضاحِكاً مِنْ قَوْلِها (نمل 19) در اين ترجمه گماريدن در برابر تبسم آمده است و به اين معنى در ترجمههاى قرآن و متون فارسى فراوان به كار رفته است: «سليمان بگماريد و تعجب نمود و آن مور را حاضر كرد» (ترجمه و قصههاى قرآن، ص 765) «ايوب او را گفت: اگر بينى بازدانى؟ و بگماريد» (ترجمه و قصههاى قرآن، ص 968)-: ترجمه و قصههاى قرآن، ص 200 و 500 و 747؛ ترجمه تفسير طبرى، ص 1100 و 1709؛ اسرار التوحيد، ص 60 و 281؛ كيمياى سعادت، ج 2، ص 77؛ مقامات ژندهپيل، ص 233؛ سيمرغ، نشريه بنياد شاهنامه فردوسى، شماره 1، ص 44. لوش لوشى: حَمَإٍ و هراينه آفريديم مردم را از گل خشك از لوشى گرديده وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ مِنْ صَلْصالٍ مِنْ حَمَإٍ مَسْنُونٍ (حجر 26) لوش به معنى گل و لجن و گل سياه در ترجمههاى قرآن و نوشتههاى فارسى كم نيست اين واژه در حوزه خراسان هنوز كاربرد دارد. «ابليس گفت: سجده نكنم كسى را كه آفريده باشى از گل و صلصال و لوش» (ترجمه تفسير طبرى، ص 48)