«و چون درآيد برايشان يعنى بر اهل كشتى نرّابى چون سايبانها» (تفسير قرآن كريم، ص 275)-: ترجمه و قصههاى قرآن، ص 364 و 705 و 836؛ ترجمه تفسير طبرى، ص 1118. نسو نسو: صَلْداً داستان او همچو داستان سنگ بر آن خاكى پس رسيد آن را بارانى پس گذاشت آن را سنگ نسو فَمَثَلُهُ كَمَثَلِ صَفْوانٍ عَلَيْهِ تُرابٌ فَأَصابَهُ وابِلٌ فَتَرَكَهُ صَلْداً (بقره 264) واژه نسو يا نسود و نسوك و نسوده در لغت به معنى نرم و هموار و لغزنده و پاك است و در نوشتههاى فارسى به تكرار به كار رفته است: ز خاك و آتش و آبى، به رسم ايشان رو كه خاك خشك و درشتست و آب نرم و نسود
(ديوان ناصر خسرو، ص 32) در قرآن شماره 466 آستان قدس به صورت نسوك آمده است (فرهنگنامه قرآنى- ذيل صلد) «چون به دوزخ اندر شود ازو اندر خواهد تا به كوهى آتشين و نسوده بر شود» (تفسير قرآن مجيد (كمبريج) ج 2، ص 491) به سم مركب راهى نسو چو بيضه مرغ ز نعل چون دم طاوس گشت و سينه باز
(كمال الدين اسماعيل، ص 74) نسو يا نشو كردن به معنى پاك و صاف و هموار كردن است (مقامات ژندهپيل، ص 251) براى نمونههاى بيشتر-: ترجمه و قصههاى قرآن، ص 26؛ ترجمه تفسير طبرى، ص 927؛ تاج المصادر، ج 1، ص 117. نغل نغل: لُجِّيٍّ يا (كردار آن كافر) چون تاريكيها (يى است) در دريايى ژرف (نغل) أَوْ كَظُلُماتٍ فِي بَحْرٍ لُجِّيٍّ (نور 40) نغل يا نغول به معنى گود و عميق و ژرف است كه در نوشتههاى دورههاى قديم، نه در