ورتيج ورتيج: السَّلْوى و فرو آورديم بر شما ترنگبين را ورتيج (و سمانى) را، (كرجفو) وَ أَنْزَلْنا عَلَيْكُمُ الْمَنَّ وَ السَّلْوى (بقره 57) در برابر واژه سلوى در تفسيرها و ترجمههاى قرآن چندين واژه آمده است كه واژه ورتيج يكى از آنهاست. «فرو فرستاديم بر شما ترنگبين و ورتيج بريان» (قرآن 999، آستان قدس، بقره 57) «فرستاديم بر ايشان ترنگبين را و ورتيج را» (قرآن 999، آستان قدس، اعراف. 160) «و ابر را در تيه سايه شما كرديم و ترنگبين و وراتيج فرستاديم» (تفسير نسفى، ص 19) «و فرستاديم ايشان را ترنجبين و ورتيج از بهر خور ايشان» (تفسير نسفى، ص 324) آيد از باغ بىسرود و بازيج دستك به كراغه مىبرآرد ورتيج
(شاعران بىديوان، ص 493)-: قرآنهاى 2046 و 1089، آستان قدس، بقره. 57، اعراف 160، طه. 80؛ تفسير نسفى، ص 596. ويژهكاران ويژهكاران: الْمُخْلَصِينَ مگر بندگان تو از ايشان ويژهكاران إِلَّا عِبادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِينَ (حجر 40) كاربرد ويژهكار در فرهنگهاى فارسى نيامده است اما در تفسير سورآبادى چند بار به كار رفته است: «ما راست كارهاى ما و شما راست كارهاى شما، و ما او را به ويژه كارانيم.» (ترجمه و قصههاى قرآن، ص 23) «زيرا كه او از بندگان ما بود ويژهكاران و رستگاران» (ترجمه و قصههاى قرآن، ص 406) «مگر بندگان خداى آن ويژهكاران» (ترجمه و قصههاى قرآن، ص 931)