responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه قرآن نویسنده : دهم هجرى - ترجمه لفظى - متون كهن    جلد : 1  صفحه : 586


پسوند- ان جمع در واژه‌هاى:
اندكان، بلندان، خشكان، روشنان، سبزان، سخنان، سستان اين دست كاربرد در نوشته‌هاى فارسى كم نيست:
بر سرير بلندپايه نشست زير پايش همه بلندان پست‌

(هفت‌پيكر، ص 256) «بيرون آورديم به وى ميوه‌هاى ناهموار گونه‌هاى وى، و از كوهها راههاى سپيدان و سرخان مختلف گونه‌هاى ايشان» (ترجمه تفسير طبرى، ص 1491) «پندارى كان اشترانى‌اند سياهان، زردان» (ترجمه تفسير طبرى، ص 1973) «چنين حالت بتر از مرگ است، زيرا كه بسياران كه در شكنجه و حالت بد، آرزوى مرگ مى‌برند.» (معارف سلطان ولد، ص 77)
مى‌توان با نرمى از سختان زبان‌ها واكشيد سبزه‌ها باران نرم از سنگ بر مى‌آورد

(ديوان واعظ قزوينى، ص 165)
اندكان‌
اندكان: قَلِيلُونَ بدرستى كه اينان هراينه گروهى‌اند اندكان.
إِنَّ هؤُلاءِ لَشِرْذِمَةٌ قَلِيلُونَ (شعراء 54)
بلندان‌
بلندان: عالِينَ و بودند گروهى بلندان (برترى جويندگان) وَ كانُوا قَوْماً عالِينَ (مؤمنون 46)
خشكان‌
خشكان: يابِساتٍ مى‌خورد ايشان را هفت لاغران و هفت (را از) خوشه‌ها (ى گندم) سبزانى و ديگران (از خوشه‌ها) خشكان‌

نام کتاب : ترجمه قرآن نویسنده : دهم هجرى - ترجمه لفظى - متون كهن    جلد : 1  صفحه : 586
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست