4/ 53- 45 45. و خداى داناتر به دشمنان شما و بسنده به خداى دوست و بسنده به خداى يارىگر. 46. از آنانى كه جهود شدند مىگردانند سخنها را از جايهاى آن و مىگويند شنيديم و نافرمانى كرديم، و بشنو ناشنوانيده و راعنا پيچانيدنى به زبانهاى خويش و درآمدنى در كيش. و اگر كه ايشان گفتندى شنويديم و فرمان برديم، و فرا شنو و نگه كن ما را هراينه بودى به مر ايشان را و راست، و لكن نفرين كرد ايشان را خداى به ناگرويدن ايشان پس نگروند مگر اندكى. 47. اى آنانى كه داده شدند نامه را! گرويد به آنچه فرو آورديم باور دارنده مر آنچه را با شما از پيش كه ناپيدا كنيم رويهاى را، پس بازگردانيم آن را بر پسهاى آن يا نفرين كنيم ايشان را چنانكه نفرين كرديم خداوندان شنبه، و بود و هست فرمان خداى كرده شدنى. 48. بدرستى كه خداى نيامرزد كه انباز آورده شود به او و آمرزد آنچه فرود آن مر آن را كه [104] خواهد و هر كه انباز آرد به خداى پس بدرستى كه فرا بافت بزه بزرگ. 49. ا نديدى به آنانى كه پاك مىكنند تنهاى خويش را! نه كه خداى پاك كند آنى را كه خواهد و ستم كرده نشوند تافته. 50. نگر چگونه فرا مىبافند بر خداى دروغ را؟ و بسنده به او بزه پيدا. 51. ا نديدى به آنانى كه داده شدند بهره از نامه، مىگروند به ديو و بت؟ و مىگويند مر آنانى را كه نگرويدند: اينان راه يافتهتر از آنانى كه گرويدند راه. 52. اينان آنانىاند كه نفرين كرد ايشان را خداى و هر كه نفرين كند خداى، پس هرگز نيابى براى او يارى گرى. 53. يا مر ايشان را بهره از پادشاهى پس آنگاه ندهند مردمان را گو خرماسته.