4/ 109- 102 102. و چون باشى در ايشان، پس بر پا دارى براى ايشان نماز را پس خيزدا گروهى از ايشان با تو و گيرندا سازهاى خويش را پس چون روى بر زمين نهند پس باشند از پس شما، و آيدا گروهى ديگر نماز نكردند پس نماز كنندا با تو و فرا گيرند پرهيز خويش را و سازهاى خويش را. دوست داشت آنانى كه نگرويدند اگر غافل شويد از سازهاى خويش و كالاهاى خويش پس چسبند بر شما چسبيدنى يگانه. و نه گناهى بر شما اگر باشد با شما رنجى از باران يا باشيد بيماران كه نهيد سازهاى خويش و گيريد پرهيز خويش. [115] بدرستى كه خداى آماده كرده است مر ناگروندگان را شكنجه خواركننده. 103. پس چون گذاريد نماز را پس ياد كنيد خداى را ايستادگان و نشستهگان و بر پهلوهاى خويش، پس چون آرام گيريد پس به پاى داريد نماز را. بدرستى كه نماز هست بر گروندگان نوشته هنگام پديد كرده. 104. و سستى مكنيد در جستن گروه اگر هستيد كه دردمند مىشويد. پس بدرستى كه ايشان دردمند مىشوند همچنان كه دردمند مىشويد و اميد مىداريد از خداى آنچه اميد نمىدارند و هست خداى دانا درستكار. 105. بدرستى كه ما فرستاديم به سوى تو نامه را به راستى، تا داورى كنى ميان مردمان به آنچه نمود ترا خداى و مباش مر كاستكاران را پيكاركش. 106. و آمرزش خواه از خداى. بدرستى كه خداى بود و هست آمرزگار بخشاينده. 107. و پيكار مكش از آنانى كه مىكاهند از تنهاى خويش. بدرستى كه خداى دوست نمىدارد آنى را كه باشد كاستكار بزهمند. 108. مىپوشند از مردمان و نمىپوشند از خداى و او با ايشان آنگاه كه مىسگالند به شب آنچه نپسندد از گفتار. و هست خداى به آنچه همىكنند فرا رسنده. 109. شما اينان [116] پيكار كشيديد ازيشان در زندگانى اين جهان پس هر كه پيكار كند ازيشان روز رستخيز يا كه باشد بر ايشان نگاهبان.