4/ 118- 110 110. و هر كه كند بدئ يا ستم كند خويشتن را، باز پس آمرزش خواهد از خداى، يابد خداى را آمرزگار بخشاينده. 111. و هر كه اندوزد بزه را، پس هراينه اندوزد آن را بر خويش، و بود و هست خداى دانا درستكار. 112. و هر كه اندوزد گناهى را يا بزه را، باز پس اندازد به آن بىگناهى را، پس بدرستى كه برداشت دروغى را و بزه پيدا و هويدا. 113. و اگر نه افزونى خداى بر تو و بخشايش او، هراينه آهنگ كردى گروهى ازيشان كه گمراه كنند ترا و گمراه نكنند مگر تنهاى خويش را و زيان نرسانند ترا از چيزى. و فرود آورد خداى بر تو نبى را و درستى گفتار و آموخت آنچه نبود دانى. و بود و هست افزونى خداى بر تو بزرگ. 114. نه نيكى در بسيارى از رازهاى ايشان مگر آنى كه فرمود به دهشى يا نيكويى يا آشتى افكندنى ميان مردمان. و هر كه كند آنت را جستن خشنودئ خداى پس زودا دهيم او را [117] مزدى بزرگ. 115. و هر كه نافرمانى كند فرستاده را از پس آنچه پديد شد او را راه راست و پىروى كند نه راه گروندگان، بازگردانيم او را آنچه به خود گرفت و در آريم او را دوزخ و بدا جاى بازگشت. 116. بدرستى كه خداى نيامرزد كه انباز آرد بدو و آمرزد آنچه فروتر، آنت مر آنى را كه خواهد. و هر كه انباز آرد به خداى پس بدرستى كه گمراه شد گمراهشدنى دور. 117. نمىخوانند از فرود آن مگر مادهگانى را و نمىخوانند مگر ديوى را ستيهنده. 118. دور كرد او را خداى و گفت: هراينه فرا گيرم از بندگانت بهره پديد كرده.