4/ 151- 142 142. بدرستى كه دو رويگان فريبند خداى را و او فريبنده ايشان، و چون خيزند به نماز خيزند كاهلان نمايش كنند مردمان را و نه ياد كنند خداى را مگر اندكى. 143. گردندگان ميان آنت، نه سوى اينان و نه سوى اينان. و هر كه گمراه كند خداى پس هرگز نيابى مرو را راهى. 144. اى [122] آنانى گرويديد! فرا مگيريد ناگروندگان را دوستان [1] از فرود گروندگان. ا مىخواهيد كه گردانيد مر خداى را بر شما حجّتى پيدا؟ 145. بدرستى كه دو رويگان در پايهگاه فروتر از آتش و هرگز نيابى مر ايشان را يارى دهى. 146. مگر آنانى كه بازگشتند و بسامان شدند و چنگ در زدند به خداى [و] ويژه كردند كيش خويش را براى خدا، پس اينان با گروندگان و زودا كه دهد خداى گروندگان را مزدى بزرگ. 147. چه مىكند خداى به عذاب شما اگر سپاس دارى كنيد و گرويد؟ و هست خداى سپاس پذير دانا. 148. دوست ندارد خداى آواز بلند كردن را به بدى از گفتار، مگر آنى كه ستم كرده شد و هست خداى شنوا دانا. 149. اگر آشكار كنيد نيكى را يا نهان كنيد او را يا درگذاريد از بدى، پس بدرستى كه خداى هست درگذراننده توانا. 150. بدرستى كه آنانى كه نمىگروند به خداى و فرستادگان او و مىخواهند كه جدا كنند ميان خدا و فرستادگان او و همىگويند گرويم به برخى و نگرويم به برخى و همىخواهند كه فرا گيرند ميان آنت راهى. [123] 151. اينان ايشان ناگروندگانند درست و آماده كرديم مر ناگروندگان را شكنجه خوار كننده. [1]. م: «و دستان»