4/ 159- 152 152. و آنانى كه گرويدند به خداى و فرستادگان او و جدا نكردند ميان يكى ازيشان، اينان زود دهيم ايشان را مزدهاى ايشان را و هست خداى آمرزگار بخشايشگر. 153. مىخواهد از تو خداوندان نامه كه فرود آرى بر ايشان نامه از آسمان، پس بدرستى كه خواستند از موسى بزرگتر از آنت، پس گفتند: نماى ما را خداى را آشكار، پس گرفت ايشان را آتش به ستم ايشان، باز پس فرا گرفتند گوساله را از پس آنچه آمد ايشان را روشنان پس درگذرانيديم از آنت و داديم موسى را حجّتى روشن. 154. و برداشتيم زبر ايشان كوه را به پيمان استوار ايشان و گفتيم ايشان را: در آييد در را سر فرود آرندگان، و گفتيم: مر ايشان را از اندازه مگذريد در شنبه و گرفتيم ازيشان پيمانى درشت و زفت. 155. پس به شكستن ايشان پيمان خويش را و ناگرويدن ايشان به نشانهاى خداى و كشتن ايشان پيغمبران را به ناسزا و گفتن ايشان دلهاى ما در پوشش است، نه كه مهر نهاد خداى بر آن به ناگرويدن ايشان [124] پس نمىگروند مگر اندكى. 156. و به ناگرويدن ايشان و گفتار ايشان بر دختر عمران دروغى بزرگ. 157. و گفتار ايشان: بدرستى كه ما كشتيم نيكرو عيسى پسر مريم فرستاده خداى، و نكشتند او را و نه بردار كردند او را و لكن مانند كرده شد براى ايشان و بدرستى كه آنانى كه ناهموارى كردند درو هراينه در گمانى ازو. نيست مر ايشان را به او از دانشى مگر پىروى كردن گمان و نكشتند او را بىگمان. 158. نه كه برداشت او را خداى به خود. و هست خداى بىهمتا ارجمند درستكار. 159. و نيست از خداوندان نامه مگر هراينه گروند به او پيش از مرگش و روز رستخيز باشد بر ايشان گواه.