responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه قرآن نویسنده : دهم هجرى - ترجمه لفظى - متون كهن    جلد : 1  صفحه : 9


2/ 77- 68
68. گفتند ايشان خوان خواه براى ما پروردگارت را تا كه پيدا كند ما را چيست آن گاو گفت موسى: بدرستى كه او مى‌گويد كه آن بحقيقت گاوى است نه پير و نه جوان ميانه‌جى است ميان فارض و بكر آنت مذكور پس كنيد آنچه را كه فرموده مى‌شويد بدان.
69. گفتند كه: بخوان خواه براى ما پروردگارت را تا كه پيدا كند ما را كه چيست رنگ آن گاو گفت موسى بدرستى كه او مى‌گويد كه آن گاوى است زرد، زرد زرد رنگ آن شاد كند نگرندگان را به حسن خود.
70. گفتند: خوان خواه براى ما پروردگارت را پيدا كند ما را كه چيست آن، كه بحقيقت جنس گاو به هم ماننده شد پوشيده بر ما و بدرستى كه ما اگر خواهد خداى هراينه راه‌يافتگان‌ايم به آن بقره.
71. گفت موسى: بدرستى كه او مى‌گويد كه آن بحقيقت گاوى است نه رام رامى كه شورانده به شيار زمين را و نه آب دهد كشت را رهانيده است از همه عيبها نه نشانى از لون ديگر در آن، گفتند اكنون آمدى به صفت درست پس گلو بريدند آن را [13] و نزديك نبودند نخواستند به كشتن كه كنند للغلاء او للفضيحة.
72. و چون كشتيد تنى را عاميل نام پس نساختند با يكديگر در آن و خداى بيرون آرنده است مظهر آنچه را كه بوديد كه مى‌پوشيديد آن را از آن كشته.
73. پس گفتيم ما كه بزنيد آن قتيل را به برخى آن گاو، زبان پاران دست همچنانت كه او را زنده كرد زنده كند خداى مرده‌گان را در روز قيامت و نمايد شما را نشانهاى خويش را دلائل قدرت تا مگر شما دانيد به خرد خود.
74. باز پس سخت شد دلهاى شما اى جهودان از پس آنت پس آن دلها چون سنگهاست در سختى يا نه كه دلهاى شما سختر است از آن از جهت سخت دل شدن و بدرستى كه هست از سنگها هراينه آنچه روان شود شارد از آن آبهاى جويها و بدرستى كه هست از آن سنگها هراينه آنچه شكافته شود پس بيرون آيد از آن آب و بدرستى كه هست از آن هراينه آنچه فرود آيد از بالاى كوه به شيب از ترس خداى و نيست خداى هرگز بى‌آگاهى از آنچه كنيد.
75. ا پس هيچ مى‌بيوسيد اميد مى‌داريد كه باور دارند گروند ايشان به خداى شما را براى دعوت شما و بدرستى كه بود گروهى از ايشان مى‌شنوند سخن خداى را باز پس گردانند آن را از پس آنچه دانستند آن را و ايشان مى‌دانند.
76. و چون بينند آنانى را كه گرويدند گويند گرويديم و چون تنها شود برخى ايشان به برخى گويند ا بر مى‌گوييد ايشان را به آنچه گشايد خداى بر شما تا پيكار كنند با شما به آن نزد پروردگار شما ا پس نمى‌دانيد.
77. ا و نمى‌دانند كه خداى داند [14] آنچه نهان دارند و آنچه آشكار.

نام کتاب : ترجمه قرآن نویسنده : دهم هجرى - ترجمه لفظى - متون كهن    جلد : 1  صفحه : 9
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست