نام کتاب : ترجمه قرآن نویسنده : كاويانپور، احمد جلد : 1 صفحه : 306
گفتيم: اى يحيى، اين كتاب آسمانى را محكم بگير و در سن كودكى او را مقام نبوت عطا كرديم. (12) عطوفت و پاكى از جانب خود به او داديم و او دائم خداترس و پرهيزكار بود. (13) و بر پدر و مادرش بسيار مهربانى كرد و هيچگاه زورگو و نافرمان نبود. (14) سلام بر يحيى روزى كه متولد شد و روزى كه از دنيا رفت و روزى كه دوباره زنده خواهد شد. (15) (يا پيامبر) در قرآن شرح حال مريم را بازگو كن، هنگامى كه از كسان خود دور شد و بسوى مشرق (بيت المقدس) رفت. (16) (و در جايى خلوت) و دور از مردم پردهاى كشيد (تا آب تنى كند) ما، روح (جبرئيل) را بسوى او فرستاديم كه همانند بشرى كامل بر او نمايان گرديد. (17) مريم گفت: من از شر تو بر خداى رحمان پناه ميبرم، اگر خداترس و پرهيزكارى (از اينجا دور شو). (18) جبرئيل گفت: من فرستاده پروردگارت هستم تا پسرى پاك بر تو ببخشم. (19) مريم گفت: چگونه براى من پسرى خواهد بود؟ در حالى كه دست هيچ بشرى به من نرسيده است و من هرگز كار ناشايستى نكردهام. (20) جبرئيل گفت: پروردگارت چنين امر فرمود: كه اين كار براى من بسيار آسان است و ما اين پسر را آيتى براى مردم و رحمتى از جانب خود قرار داديم و اين فرمانى است صادر شده (و امر الهى انجام بايد گردد). (21) پس مريم به عيسى حامله شد (و جنين روز بروز سنگينتر گرديد) تا او را بمكانى دور بيرون برد. (22) درد زايمان او را بسوى تنه درخت خرما كشاند و گفت: اى كاش قبل از اين ميمردم و از خاطرههاى فراموش مىشدم. (23) آن گاه ندايى بگوشش رسيد كه (يا مريم) هرگز افسرده و غمگين مباش، پروردگار تو پسرت را بسى بزرگوار قرار داده است. (24) شاخه درخت خرما را تكان بده تا براى تو خرماى تازه فرو ريزد. (25)
نام کتاب : ترجمه قرآن نویسنده : كاويانپور، احمد جلد : 1 صفحه : 306