نام کتاب : ترجمه قرآن نویسنده : گرمارودى، سيد على جلد : 1 صفحه : 248
104 و تو از آنان براى اين (رسالت خويش) پاداشى نمىخواهى؛ اين (قرآن) جز يادكردى براى جهانيان نيست. 105 و بسا نشانهاى است در آسمانها و زمين كه بر آن مىگذرند و آنان از آن رو گردانند. 106 و بيشتر آنها كه (در ظاهر) به خداوند ايمان مىآورند (در باطن همچنان) مشركند. [1] 107 آيا در امانند از اينكه پوششى از عذاب خداوند آنان را فرا گيرد يا ناگهان رستخيز فرا رسد و آنان آگاه نباشند؟ 108 بگو: اين راه من است كه با بينش به سوى خداوند فرا مىخوانم، من و (نيز) هر كس كه پيرو من است؛ و پاكاكه خداوند است و من از مشركان نيستم. 109 و پيش از تو جز مردانى از مردم شهرها را كه به آنان وحى مىكرديم نفرستاديم؛ آيا روى زمين گردش نكردهاند تا بنگرند سرانجام پيشينيانشان چگونه بوده است؟ و به راستى سراى واپسين براى پرهيزگاران بهتر است؛ آيا خرد نمىورزيد؟ 110 تا آنجا كه پيامبران به آستانه نوميدى رسيدند [2] و پنداشتند كه (مردم در وعده پشتيبانى) به آنان دروغ گفتهاند، (ناگهان) يارى ما به آنان رسيد و هر كس را كه مىخواستيم رهايى يافت [3] و عذاب ما از گروه گنهكاران بازگردانده نمىشود. 111 به راستى در داستان آنان براى خردمندان پندى (نهفته) است؛ (قرآن) گفتارى بربافته نيست بلكه كتاب پيش از خويش را راست مىشمرد و روشنگر همه چيز و رهنمود و بخشايشى براى گروه مؤمنان است. [1]. در اصل: و بيشتر آنها به خداوند ايمان نمىآورند مگر آنكه مشركند. [2]. استيئاس: مثل اليأس (نوميد شدن)- مصادر اللغة، ص 344. [3]. در اصل: رهانيده شد.
نام کتاب : ترجمه قرآن نویسنده : گرمارودى، سيد على جلد : 1 صفحه : 248