نام کتاب : ترجمه قرآن نویسنده : گرمارودى، سيد على جلد : 1 صفحه : 400
31 و هنگامى كه فرستادگان [1] ما براى ابراهيم مژده (ى فرزند) آوردند گفتند: ما مردم اين شهر را نابود خواهيم كرد؛ بىگمان مردم آن ستمگرند. 32 (ابراهيم) گفت: لوط در آن است؛ گفتند: ما بهتر مىدانيم چه كسى در آن است، ما او و خانوادهاش را مىرهانيم جز همسرش را كه از بازماندگان (در عذاب) است. 33 و هنگامى كه فرستادگان [2] ما نزد لوط آمدند از (آمدن) آنان پريشان گشت و دستش از (يارى به) آنان كوتاه شد و آنان گفتند: نترس و اندوهگين مباش بىگمان ما تو و خانوادهات را مىرهانيم جز همسرت را كه از بازماندگان (در عذاب) است. 34 ما بر مردم اين شهر براى آن بزهكارى كه مىكردند عذابى [3] از آسمان فرو مىآوريم. 35 و به يقين از آن، نشانهاى روشن براى گروهى كه خرد مىورزند باز نهاديم. 36 و به سوى (مردم) مدين، برادرشان شعيب را (فرستاديم) كه گفت: اى قوم من! خداوند را بپرستيد و به روز بازپسين اميدوار باشيد و در اين (سر) زمين تبهكارانه آشوب نورزيد. 37 پس او را دروغگو شمردند آنگاه زلزله آنان را فرو گرفت و در خانهشان از پا افتادند. 38 و عاد و ثمود را (نيز عذاب كرديم) و بىگمان اين از (آثار) زيستگاههايشان براى شما پديدار است. و شيطان كردارهايشان را در چشم آنان آراست بنابراين آنها را از راه (حقّ) باز داشت با آنكه بينادل [4] بودند. (1، 2). يا: فرشتگان. [3]. الرّجز: القذر مثل الرّجس ... و امّا قوله تعالى: رجزا من السّماء، فهو العذاب؛ مختار الصّحاح، ذيل ر ج ز. [4]. استبصار: بينادلى، شناسا شدن- فرهنگ تازى به پارسى، ص 26.
نام کتاب : ترجمه قرآن نویسنده : گرمارودى، سيد على جلد : 1 صفحه : 400