نام کتاب : ترجمه قرآن نویسنده : گرمارودى، سيد على جلد : 1 صفحه : 441
13 و براى آنان از مردم آن شهر [1] آنگاه كه پيامبران به آنجا آمدند مثلى بزن. 14 آن هنگام كه دو تن را نزد آنها فرستاديم و آنان را دروغگو شمردند و ما با سوّمى، (آن دو را) پشتيبانى كرديم، آنگاه گفتند كه ما نزد شما فرستاده شدهايم. 15 گفتند: شما جز بشرى مانند ما نيستيد و (خداوند) بخشنده، چيزى فرو نفرستاده است و شما جز دروغ نمىگوييد. 16 گفتند: پروردگارمان مىداند كه ما نزد شما فرستاده شدهايم؛ 17 و چيزى جز پيامرسانى روشن، بر عهده ما نيست. 18 گفتند: ما به شما فال بد مىزنيم، اگر دست نكشيد، سنگسارتان خواهيم كرد و از ما به شما عذابى دردناك خواهد رسيد. 19 گفتند: فال بدتان با خودتان است؛ آيا چون پندتان دهند (باز فال بد مىزنيد)؟ بلكه شما گروهى گزافكاريد. [2] 20 و از دورترين جاى شهر مردى شتابان آمد؛ گفت: اى قوم من، از اين فرستادگان پيروى كنيد. 21 از كسانى كه پاداشى از شما نمىخواهند و خود رهيافتهاند پيروى كنيد. 22 و چرا بايد كسى را نپرستم كه مرا آفريده است و به سوى او بازگردانده مىشويد؟ 23 آيا به جاى او خدايانى را برگزينم كه اگر (خداوند) بخشنده گزندى براى من بخواهد ميانجيگرى آنان مرا سودى نخواهد داشت و نمىتوانند رهاييم بخشند؟ 24 من در آن صورت بىگمان در گمراهى آشكارى خواهم بود. 25 من به پروردگار شما به راستى ايمان آوردهام پس (سخن) مرا بشنويد. 26 گفته شد: به بهشت درآى! (و او) گفت: كاش قوم من (اين را) مىدانستند، 27 كه پروردگارم مرا آمرزيد و مرا از گرامىداشتگان گردانيد. [1]. يا: شهرنشينان. [2]. اسراف: گزافكارى- مصادر اللغة، ص 33.
نام کتاب : ترجمه قرآن نویسنده : گرمارودى، سيد على جلد : 1 صفحه : 441