نام کتاب : ترجمه قرآن نویسنده : گرمارودى، سيد على جلد : 1 صفحه : 528
45 و اينكه او دو گونه نر و ماده را آفريد ... 46 ... از نطفهاى، آنگاه كه فرو ريخته شود. 47 و اينكه آفرينش جهان ديگر با اوست. 48 و اوست كه بىنياز مىگرداند و سرمايه مىبخشد. 49 و اوست كه پروردگار (ستاره) شعرى [1] است. 50 و اوست كه قوم نخستين عاد را نابود كرد. 51 و (نيز) ثمود را كه (چيزى از آنها) بر جاى ننهاد. 52 و (نيز) پيش از آن، قوم نوح را كه ستمگرتر و سركشتر بودند. 53 و شهرهاى زير و روشده (ى قوم لوط) [2] را نگونسار كرد. 54 و به آن فرو پوشاند آنچه فرو پوشاند. 55 پس به كداميك از نعمتهاى پروردگارت شك مىورزى؟ 56 اين (پيامبر)، بيمدهندهاى از همان بيمدهندگان نخستين است. 57 (رستخيز) نزديك شونده، نزديك شد. 58 جز خداوند آن را آشكار نمىكند. 59 و آيا از اين گفته به شگفتى مىافتيد؟ 60 و مىخنديد و گريان نمىشويد؟ 61 و شما به بازى سرگرميد. 62 بنابراين به خداوند سجده بريد و (او را) بپرستيد! سوره قمر [11]* مكّى، 55 آيه به نام خداوند بخشنده بخشاينده 1 رستخيز بسى نزديك شد و ماه از ميان شكافت. 2 و چون معجزهاى ببينند روى مىگردانند و مىگويند: جادويى هميشگى است. 3 و دروغ انگاشتند و از هوا و هوسهايشان پيروى كردند و هر كارى (در جاى خود) پاى برجاست. 4 و از خبرها آنچه در آن پندى است به آنان رسيده است. 5 پندى [3] است رسا اما هشدار [4] به كار (كافران) نمىآيد. 6 و روزى كه فرا خواننده به چيزى ناشناس فرا خواند، روى از آنان بگردان. [1]. شعرى: نام دو ستاره شامى و يمانى؛ يمانى از درخشانترين ستارگان نيمكره شمالى است. [2]. الائتكاف: الانقلاب، و المؤتفكة، مدائن قوم لوط و سمّيت بالمؤتفكة لأنّها انقلبت بهم و صار عاليها سافلها- عفيف عبد الفتّاح طبّاره: تفسير جزء «و الذّاريات»، بيروت، 1982، ص 73. [11]*. قمر: ماه. [3]. الحكمة على خمسة اوجه ... فوجه منها، الحكمة يعنى العظة- الوجوه و النظاير، ص 250. [4]. النّذر: الاسم من الانذار به معنى التّخويف فى الابلاغ- المعتمد، ذيل نذر.
نام کتاب : ترجمه قرآن نویسنده : گرمارودى، سيد على جلد : 1 صفحه : 528