53 پروردگارا! بدانچه فرو فرستادهاى، ايمان آورديم و از اين پيامبر پيروى كرديم پس ما را در شمار گواهان بنگار. 54 و (بنى اسرائيل) نيرنگ ورزيدند و خداوند تدبير كرد [1] و خداوند بهترين تدبير كنندگان است. 55 آنگاه خداوند فرمود: اى عيسى! من بازگيرنده [2] تو و فرابرنده تو سوى خويش و رهايىبخش تو از گروه كافرانم و پيروان تو را تا روز رستخيز بر كافران برتر مىگمارم سپس بازگشت شما به سوى من است و در آنچه اختلاف مىداشتيد ميان شما داورى خواهم كرد. 56 ولى كافران را در اين جهان و در جهان واپسين عذابى سخت خواهم كرد و آنان را ياورى [3] نيست. 57 و امّا پاداش آنان را كه ايمان آوردهاند و كارهاى شايسته كردهاند تمام خواهد داد و خداوند ستمكاران را دوست نمىدارد. 58 آن را كه بر تو فرا مىخوانيم از آيات و (قرآن) يادآور حكمتآموز است. 59 داستان عيسى نزد خداوند چون داستان آدم است كه او را از خاك آفريد و سپس فرمود: باش! و بىدرنگ موجود شد. 60 حق از آن پروردگار توست پس، از دودلان مباش! 61 بنابراين، پس از دست يافتن تو به دانش [4]، به هر كس كه با تو به چالش برخيزد؛ بگو: بياييد تا فرزندان خود و فرزندان شما و زنان خود و زنان شما و خودىهاى خويش و خودىهاى شما را فرا خوانيم آنگاه (به درگاه خداوند) زارى كنيم تا لعنت خداوند را بر دروغگويان نهيم. [1]. ادب اقتضا مىكرد كه به جاى كلمه نيرنگ در اينجا كارسازى يا «تدبير» به كار برده شود. حتى تعبير زيباى «چارهانديشى» يا «چارهسازى» نيز در مورد خداوند از ادب دور است با آنكه نزديكترين كلمه فارسى به معنى «مكر» در اينجا، همين چارهانديشى است. [2]. توفّى: تمام فرا ستدن- جان برداشتن- مصادر اللغة، ص 373/ كتاب «المستخلص»، «متوفّيك» را «گيرنده توام از زمين» [- ص 51] معنى كرده است. بهترين برابر كلمه «متوفّى» «تمام ستاننده» است اما روان نيست؛ من همان بازگيرنده المستخلص را نهادم ولى خواننده محترم توجه به معناى اصلى [تمام ستاننده] داشته باشد. [3]. در اصل: ياورانى. [4]. در اصل: پس از رسيدن دانش به تو.