«زيد أحسن من عمرو؛ زيد بهتر از عمرو است»، و اين بدان معناست كه در سنجش زيد با عمرو، بهتر بودن را براى زيد مىدانيم، درحالىكه در مقايسه زيد با ديگران، ممكن است ديگرى بر زيد برترى داشته باشد؛ ولى در تفضيل عالى، آنكه برترى داده شده، بر همه افراد به طور مطلق برترى يافته است، از اينرو جمله «زيد أحسن الناس» بدين معناست كه كسى در خوبى برتر از زيد نيست. تعبيراتى كه در قرآن كريم به صورت تفضيل عالى در ساختار «حسنى»، «وثقى» و مانند آن آمده همه بر تفضيل عالى دلالت دارد، و اصولا در اينگونه موارد، تفضيل نسبى مناسب نيست. به چند نمونه توجه كنيد: الف) در آيه 180 سوره اعراف آمده است: «وَ لِلَّهِ الْأَسْماءُ الْحُسْنى فَادْعُوهُ بِها ...» روشن است كه نامهايى كه به خدا اختصاص دارد بهترين نامهاست و بهتر از نامهاى خدا نامى تصور ندارد، بنابراين بايد به اقتضاى مورد، تفضيل در واژه «حسنى» را به صورت عالى ترجمه كنيم؛ نه نسبى، چنانكه بسيارى از مترجمان آن را نسبى ترجمه كرده و گفتهاند: «نامهاى نيكوتر از آن خداست». اين آيه در ترجمه مركز بدين صورت به فارسى برگردان شده است: «و نيكوترين نامها مختص خداست، پس او را با آن نامها بخوانيد ...» ب) در آيه 18 سوره رعد مىخوانيم: «لِلَّذِينَ اسْتَجابُوا لِرَبِّهِمُ الْحُسْنى». چون مقصود از واژه «حسنى» در اين آيه پاداش آخرت و پاداش آخرت بهترين پاداش است، بايد به صورت تفضيل عالى ترجمه شود، از اينرو در ترجمه مركز آمده است: «كسانى كه دعوت پروردگارشان را اجابت كردهاند نيكوترين پاداش را خواهند داشت».