نام کتاب : ترجمه قرآن نویسنده : معزى، محمدكاظم جلد : 1 صفحه : 238
و كام خواست زنى كه در خانهاش بود از او و ببست درها را و گفت هان بشتاب گفت پناه برم به خدا همانا او پروردگار من نكو داشت جايگاه مرا همانا رستگار نشوند ستمكاران (23) و هر آينه آن زن آهنگ او كرد و او آهنگ آن زن كرد اگر نمىديد دستاويز پروردگار خويش را چنين تا برگردانيم از او زشتى و ناشايست را كه او است از بندگان ما ناآلودگان (24) و سبقت گرفتند بر همديگر بسوى در و بشكافت آن زن جامه او را از پشت و يافتند شوهرش را نزد در گفت آن زن چيست پاداش آنكه به خاندان تو بدى خواهد مگر آنكه زندانى شود يا شكنجه دردناك (25) گفت اين آن كام جست از من و گواهى داد گواهى از خاندان آن زن كه اگر پيراهنش از پيش دريده باشد راست گويد آن زن و او است از دروغگويان (26) و اگر جامه او از پشت بشكافته زن دروغ گويد و او است از راستگويان (27) پس گاهى كه ديد پيراهنش از پشت بشكافته گفت همانا اين از نيرنگ شما زنان است همانا نيرنگ شما است بزرگ (28) اى يوسف درگذر از اين و تو اى زن آمرزش خواه براى گناه خود كه هستى تو از لغزشكاران (29) و گفتند زنانى در شهر زن عزيز در پى جستن كام از بنده خويش است همانا مهر او دلش را ربوده هر آينه بينيمش در گمراهى آشكار (30)
نام کتاب : ترجمه قرآن نویسنده : معزى، محمدكاظم جلد : 1 صفحه : 238