responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه قرآن و نكات نحوى آن نویسنده : برزى، اصغر    جلد : 1  صفحه : 111


5/ 18
و يهوديان و مسيحيان گفتند: «ما پسران خداوند و دوستان او هستيم.» [اى پيامبر!] بگو:
«پس چرا شما را به سبب گناهانتان عذاب مى‌كند؟ بلكه شما بشرى هستيد از جمله‌ى كسانى كه [خداوند] آفريده است. [خداوند] هركس را كه بخواهد مى‌آمرزد و هركس را كه بخواهد عذاب مى‌فرمايد، و فرمانروايى آسمان‌ها و زمين و آنچه در ميان آن دو است، از آن خداوند است و بازگشت به سوى اوست» (18) نحن: مبتدا، محلا مرفوع. ابناء: خبر. لم- لام: حرف جرّ+ ما: اسم استفهام، مبنى، محلا مجرور. بل: حرف اضراب. انتم: مبتدا، محلا مرفوع.
ممّن- من: حرف جرّ+ من: اسم موصول، مبنى، محلا مجرور. ملك: مبتداى مؤخّر.
المصير: مبتداى مؤخّر.
5/ 19
هان! اى اهل كتاب! پيامبر ما به سوى شما آمد كه بعد از عصر فترت پيامبران [حقايق و احكام الهى را] براى شما بيان مى‌كند، تا مگوييد: «براى ما بشارت‌دهنده و هشداردهنده‌اى نيامد.» پس يقينا بر شما بشارت‌دهنده و هشداردهنده‌اى آمد، و خداوند بر هر چيزى تواناست (19) ان: حرف ناصبه و مصدرى. ما: حرف نفى. لا: حرف زايد براى تاكيد نفى.
5/ 20
و [اى پيامبر! ياد آر] زمانى را كه موسى به قوم خود گفت: «اى قوم من! نعمت الهى خودتان را به ياد آريد آن‌گاه كه در ميان شما پيامبرانى قرار داد و شما را فرمانروايانى گردانيد و به شما چيزهايى ارزانى داشت كه به هيچ احدى از جهانيان نداده بود» (20) اذ: اسم ظرفى، مبنى، مفعول به براى فعل محذوف (اذكر). ياء متكلم از يا قوم- يا قومى، محذوف است. اذ:
مفعول فيه، ظرف زمان. ملوكا: مفعول به دوّم. ما: مفعول به دوّم، محلا منصوب.
5/ 21
[سپس موسى گفت:] «اى قوم من! به اين سرزمين مقدس [بيت المقدس يا شام و طور] كه خداوند براى شما مقرر فرموده است، داخل شويد، و [از ترس ستمگران‌] به عقب برنگرديد كه زيانكار مى‌گرديد.» (21) الّتى: اسم موصول، مبنى، صفت دوّم براى ارض، محلا منصوب.
خاسرين: حال از فاعل تنقلبوا، علامت نصب آن (ياء) و حرف (نون) عوض از تنوين در مفرد آن (خاسرا) است.
5/ 22
[بنى اسرائيل‌] گفتند: «اى موسى! در آنجا قوم ستمگرى هستند و تا آنان از آنجا بيرون نرفته‌اند ما هرگز وارد آنجا نمى‌شويم. پس اگر از آنجا خارج شوند ما داخل مى‌شويم» (22) جبارين: صفت قوما. حتى: حرف جرّ مقدّر به (ان) ناصبه. داخلون: خبر انّ، علامت رفع آن (واو) است.
5/ 23
دو مرد [يوشع و كالب‌] از كسانى كه [از خداوند] مى‌ترسيدند و خداوند بر آن دو نعمت [ايمان‌] بخشيده بود، گفتند: «از آن دروازه بر آنان داخل شويد و چون از آن داخل شويد، حتما پيروز خواهيد شد. پس اگر مؤمن هستيد بر خداوند توكّل كنيد» (23) دخلتموه: فعل ماضى.
تم: فاعل آن و واو: حرف زايد براى اشباع حركت ميم و هاء: مفعول به، محلا منصوب.

نام کتاب : ترجمه قرآن و نكات نحوى آن نویسنده : برزى، اصغر    جلد : 1  صفحه : 111
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست