نام کتاب : ترجمه قرآن و نكات نحوى آن نویسنده : برزى، اصغر جلد : 1 صفحه : 112
5/ 24 [بنى اسرائيل] گفتند: «اى موسى! تا وقتى كه آنان [ستمگران] در آن [سرزمين] هستند ما هرگز به آن داخل نمىشويم. برو تو و پروردگارت [با آنان] بجنگيد، ما همينجا نشستگانيم» (24) لن: از حروف ناصبه. جملهى ندخلها: خبر انّ، محلا مرفوع. ابدا: مفعول فيه، ظرف زمان. ما: حرف مصدرى، داموا: فعل ناقص، ماضى. واو: اسم آن. انت: فاعل تاكيدى از ضمير مستتر (انت) در فعل امر اذهب. ها: حرف تنبيه. هنا: اسم اشاره، مفعول فيه، ظرف مكان، محلا منصوب. 5/ 25 [موسى] گفت: «اى پروردگار من! من جز بر نفس خويش و برادرم مالك نيستم، پس بين ما و بين اين قوم نافرمان جدايى بيفكن» (25) ربّ: مناداى مضاف و ضمير متكلّم (ياء) براى تخفيف محذوف است. لا: حرف نفى. الّا: حرف حصر. نفس: مفعول به. ياء: مضاف اليه، تقديرا مجرور. بين: مفعول فيه، ظرف مكان. الفاسقين: صفت براى القوم. 5/ 26 [خداوند] فرمود: « [اى موسى!] در اين صورت آن [سرزمين مقدّس] چهل سال بر آنان حرام شد كه در بيابان سرگردان بمانند. پس بر قوم نافرمان اندوهگين مباش» (26) اربعين: مفعول فيه، ظرف زمان. سنه: تمييز. 5/ 27 و [اى پيامبر!] بر آنان داستان دو فرزند آدم (هابيل و قابيل) را به درستى بخوان، هنگامى كه آن دو قربانىاى كردند از يكى از آن دو [هابيل] پذيرفته شد و از ديگرى [قابيل] پذيرفته نشد. [قابيل] گفت: «حتما تو را خواهم كشت.» [هابيل] گفت: «خداوند فقط از تقواپيشگان مىپذيرد» (27) ابنى: مضاف اليه، علامت جرّ آن (ياء) است. قربانا: مفعول به. 5/ 28 «اگر دستت را به سوى من دراز كنى تا مرا بكشى، من دستم را به سوى تو دراز نمىكنم تا تو را بكشم. زيرا كه من از خداوند، پروردگار جهانيان مىترسم.» (28) ما: حرف نفى شبيه به ليس. انا: ضمير منفصل، مبنى، اسم ما، محلا مرفوع. بباسط: جارّ و مجرور، خبر ما، محلا منصوب. ربّ: بدل از لفظ جلاله. 5/ 29 «من مىخواهم كه با گناه من و گناه خود [به سوى خدا] بازگردى تا از اهل آتش باشى و اين جزاى ستمگران است.» (29) ان: حرف ناصبه و مصدرى. ذلك: اسم اشاره، مبنى، مبتدا، محلا مرفوع. 5/ 30 پس نفس [امّارهى] او قتل برادرش را براى او آسان نمود، پس او را بكشت و از زيانكاران شد (30) اصبح: فعل ماضى ناقص، ضمير مستتر (هو) اسم آن است. 5/ 31 آنگاه خداوند كلاغى را مأمور ساخت كه زمين را [با منقار] بكاود تا به وى نشان بدهد كه چگونه پيكر برادرش [هابيل] را [در زير خاك] پنهان كند. [قابيل] گفت: «اى واى بر من! آيا عاجز شدهام از اين كه مثل اين كلاغ باشم تا پيكر برادرم را پنهان كنم؟» و به اين سان از پشيمانان شد (31) كيف: اسم استفهام، مبنى، حال از يوارى، محلا منصوب. يا: حرف ندا و تحسّر. ويلتا: مناداى متحسّر مضاف، تقديرا منصوب.
نام کتاب : ترجمه قرآن و نكات نحوى آن نویسنده : برزى، اصغر جلد : 1 صفحه : 112