نام کتاب : ترجمه قرآن و نكات نحوى آن نویسنده : برزى، اصغر جلد : 1 صفحه : 118
5/ 58 [اى مؤمنان!] وقتى كه [مردم را با بانگ اذان] به نماز فرا مىخوانيد، [كافران] آن را به تمسخر و بازى مىگيرند، اين به سبب آن است كه آنان قومى هستند كه نمىانديشند (58) هزوا: مفعول به دوّم. ذلك: اسم اشاره، مبنى، مبتدا، محلا مرفوع. قوم: خبر انّ. 5/ 59 [اى پيامبر!] بگو: «اى اهل كتاب! آيا به جز اين از ما عيبجويى مىكنيد كه ما به خداوند و آنچه به ما نازل شده و آنچه قبل از اين نازل شده است، ايمان داريم و به اين كه اغلب شما نافرمانيد؟» (59) هل: حرف استفهام انكارى. الّا: حرف حصر. ان: حرف مصدرى. قبل: اسم، مبنى بر ضم، محلا مجرور. واو: حرف عطف. أنّ: حرف مشبهة بالفعل براى تاكيد. جملهى انّ اكثركم فاسقون: معطوف به لفظ جلاله اللّه است (تنقمون منّا ايماننا باللّه و بأنّ اكثركم فاسقون) 5/ 60 بگو: «آيا شما را به سر انجامى بدتر از آن در نزد خداوند خبر دهم؟ [كيفر] آن كسان كه خداوند لعنتشان كرده و بر آنان خشم گرفته و بعضى از آنان را بوزينگان و خوكان گردانيده و آنان كه طاغوت را پرستش كردهاند. اينان از نظر جايگاه بدتر و از راه راست گمراهترند» (60) مثوبه: تمييز. من: اسم موصول، مبنى، خبر براى مبتداى محذوف (هو) محلا مرفوع. اولئك: مبتدا، محلا مرفوع. مكانا: تمييز. 5/ 61 و [منافقان] هرگاه نزد شما آيند، گويند: «ايمان آوردهايم» در حالى كه با كفر وارد شدهاند و با همان كفر نيز از نزد تو بيرون رفتهاند، و خداوند به آن چه پنهان مىداشتند داناتر است (61) واو: مورد دوّم حاليّه. قد: حرف تحقيق. 5/ 62 و بسيارى از آنان را مىبينى كه در گناهكارى و ستمگرى و رشوهخوارى خويش شتاب مىكنند. البتّه چه بد است آن چه انجام مىدادند (62) السّحت: مفعول به براى مصدر اكل. بئس: فعل ماضى براى ذمّ. ما: فاعل بئس، محلا مرفوع. يعملون: خبر. كانوا: محلا منصوب. 5/ 63 چرا علماى ربانى و دانشمندان ايشان را از سخن گناهآلود و رشوهخواريشان نهى نمىكنند؟ البتّه چه بد است آن چه مىكردند (63) لو لا: از حروف تحضيض به معنى هلا. 5/ 64 و يهوديان گفتند: «دست خدا بسته است.» دستهاى خودشان بسته باد و به سزاى آنچه گفتند، لعنت بر آنان باد، بلكه دستهاى او گشاده است، هرگونه كه بخواهد مىبخشد. و به يقين آن چه از جانب پروردگارت به تو نازل شده، بر طغيان و كفر بسيارى از ايشان خواهد افزود. و ما در بين آنان تا روز قيامت دشمنى و كينه فكنديم. هرگاه آتشى براى جنگ برافروختند، خداوند آن را فرونشاند، و آنان در روى زمين براى فساد مىكوشند، و خداوند مفسدان را دوست ندارد (64) ايدى: نائب فاعل، تقديرا مرفوع. بل: حرف اضراب. كيف: اسم شرط غير جازم، حال، محلا منصوب. طغيانا: مفعول به دوّم. كلّما: مفعول فيه، ظرف زمان. فسادا: حال.
نام کتاب : ترجمه قرآن و نكات نحوى آن نویسنده : برزى، اصغر جلد : 1 صفحه : 118