2/ 77 آيا نمىدانند كه خداوند آنچه پنهان مىكنند و آن چه آشكار مىدارند، مىداند؟ (77) ا: حرف استفهام. و: حرف عطف. ما: هر دو مورد مفعول به، محلا منصوب. 2/ 78 و از ايشان [يهوديان] بىسوادانى هستند كه كتاب [آسمانى تورات] را جز خيالهاى خامى نمىدانند و ايشان فقط پندار مىبافند (78) الّا: حرف استثناء. امانىّ: استثناء منقطع. ان: حرف نفى. هم: مبتدا، محلا مرفوع. الّا: حرف حصر. 2/ 79 پس واى بر آنان كه با دستهاى خود [چنين] كتاب [تحريفشدهاى] را مىنويسند. سپس مىگويند: «اين از جانب خداوند است.» تا اين كه آن را به بهاى ناچيزى بفروشند. پس واى بر آنها از آنچه با دستهاى خود نوشتهاند و واى بر آنها از آنچه به دست مىآورند (79) فاء: استئنافيّه (ابتدائيّه). ويل: مبتدا. ثمّ: حرف عطف. هذا: مبتدا، محلا مرفوع. ثمنا: مفعول به. قليلا: صفت ثمنا. ممّا- من+ ما: جارّ و محلا مجرور. 2/ 80 و گفتند: «آتش دوزخ به جز روزهايى اندك هرگز به ما نخواهد رسيد.» بگو: «آيا در پيش خدا پيمانى گرفتهايد؟ هرگز خداوند پيمان خود را نمىشكند. يا آن چه نمىدانيد به خداوند نسبت مىدهيد؟» (80) لن: از حروف ناصبه. نا: مفعول به، محلا منصوب. الّا: حرف حصر. اياما: مفعول فيه، ظرف زمان. معدودة: صفت ايّاما. ام: حرف عطف. ما: مفعول به، محلا منصوب. 2/ 81 آرى، هركس كه بدى كسب كند و خطايش او را احاطه كند پس چنين كسانى اهل دوزخند. ايشان در آن جاودانه مىمانند (81) بلى: حرف جواب. محلى از اعراب ندارد. من: مبتدا، محلا مرفوع. 2/ 82 و آنان كه ايمان آوردند و كارهاى نيك انجام دادند، چنين كسانى اهل بهشتند. ايشان در آن جاودانه مىمانند (82) 2/ 83 و [ياد آريد] «زمانى را كه از بنى اسرائيل پيمان گرفتيم كه جز خدا را نپرستيد و به پدر و مادر و نزديكان و يتيمان و بينوايان احسان كنيد و به مردم نيكو سخن بگوييد و نماز را برپاداريد و زكات را بپردازيد!» سپس جز اندكى از شما برگشتيد در حالى كه روىگردان شديد (83) اذ: (- بقره/ 49) بنى: مضاف اليه، علامت جرّ آن (ياء) و چون جمع مذكر سالم است در حالت اضافه حرف (نون) در آخر حذف شده است. اسرائيل: مضاف اليه، علامت جرّ آن فتحه آخر (غير منصرف). الّا: حرف حصر. اللّه: مفعول به. احسانا: مفعول به براى فعل محذوف. ذى: از اسماء خمسه معطوف به الوالدين، مجرور به (ياء). القربى: مضاف اليه، تقديرا مجرور. اليتامى: معطوف، تقديرا مجرور. حسنا: جانشين مفعول مطلق (قولوا قولا حسنا). الّا: حرف استثناء. قليلا: مستثنى. و: حاليّه. انتم: مبتدا، محلا مرفوع. معرضون: خبر، علامت رفع آن (واو) و حرف (نون) عوض از تنوين در مفرد آن (معرض) است.