نام کتاب : ترجمه قرآن و نكات نحوى آن نویسنده : برزى، اصغر جلد : 1 صفحه : 124
5/ 96 صيد دريايى و خوردن آن براى شما به خاطر برخوردارى شما و كاروانيان [غير محرم] حلال شده است. ولى صيد بيابانى ما دام كه محرم هستيد بر شما حرام شده است. و از خداوندى كه به نزد او محشور مىشويد، پروا كنيد (96) متاعا: مفعول له. صيد: هر دو مورد نائب فاعل. ما دمتم: فعل ماضى ناقص (ما) حرف مصدرى و (تم) اسم آن و حرما خبر آن است. الّذى: صفت لفظ جلاله. 5/ 97 خداوند كعبه، همان بيت الحرام را و نيز ماه حرام و قربانىهاى بىنشان و قربانىهاى نشاندار را وسيلهى قوام [امور دنيوى و اخروى] مردم قرار داده است. اين براى آن است كه بدانيد قطعا خداوند هر چه را در آسمانها و هر چه را در زمين است، مىداند و خداوند به همه چيز داناست (97) البيت: بدل از الكعبه. قياما: مفعول به دوّم. ذلك: اسم اشاره، مبنى، مبتدا، محلا مرفوع. ما: اسم موصول، مبنى، مفعول به، محلا منصوب. 5/ 98 بدانيد كه خداوند سخت كيفر است و نيز خداوند خطاپوش خطابخش است (98) 5/ 99 بر عهدهى پيامبر [وظيفهاى] جز ابلاغ رسالت نيست، و خداوند آن چه را آشكار مىكنيد و آن چه را پوشيده مىداريد، مىداند (99) ما: حرف نفى. الّا: حرف حصر. البلاغ: مبتداى مؤخّر. 5/ 100 بگو: «پليد و پاكيزه برابر نيستند و لو اين كه كثرت پليد تو را به شگفتى اندازد. پس اى خردمندان! از خداوند بترسيد، باشد كه شما رستگار شويد» (100) واو: حاليّه. لو: حرف شرط غير جازم. يا: حرف ندا. اولى: مناداى مضاف، علامت نصب آن (ياء) است. الالباب: مضاف اليه. 5/ 101 هان! اى كسانى كه ايمان آوردهايد! از چيزهايى سؤال نكنيد كه اگر بر شما روشن شود، شما را غمگين كند؛ و اگر از آنها زمانى كه قرآن نازل مىگردد، سؤال كنيد، براى شما روشن مىگردد. خداوند از آنها [سؤالهاى نابجا] در گذشته است، و خداوند آمرزگار بردبار است (101) ان: حرف شرط جازم، تبد: فعل مضارع مجزوم، مبنى بر مجهول و نائب فاعل آن ضمير مستتر (هى) است. تسؤ: جواب شرط، مجزوم. حين: مفعول فيه، ظرف زمان. 5/ 102 البتّه قومى قبل از شما از آن [گونه پرسشها] سؤال كردند، سپس به سبب آن كافر شدند (102) ثم: حرف عطف. اصبحوا: فعل ماضى ناقص و (واو) اسم اصبح. 5/ 103 خداوند نه دربارهى بحيره [شترى كه پنج بار بچه مىآورد، در عهد جاهليّت نه نشانهى احترام گوشش را مىشكافتند و آزاد مىكردند و كسى استفادهاى از او نمىكرد] و نه سائبه [مادهشترى كه براى بازگشتن مسافر يا بهبود بيمار رها مىكردند تا هرجا كه خواهد بچرد.] و نه وصيله [گوسفند مادهاى كه وصل به گوسفند نر توأمان زاده مىشدند. در عهد جاهليّت گوسفند نر را براى خدايان نمىكشتند.] و نه حامى [شتر نرى كه ده بار براى تلقيح از آن استفاده و آزادش مىكردند.] حكمى نفرموده است، ولى كسانى كه كفر ورزيدند، بر خداوند دروغ مىبندند و بيشترشان تعقّل نمىكنند (103) لا: در هر سه مورد حرف زايد براى تاكيد نفى است. الّذين: اسم موصول، مبنى اسم لكنّ. جملهى يفترون: خبر لكنّ، محلا مرفوع.
نام کتاب : ترجمه قرآن و نكات نحوى آن نویسنده : برزى، اصغر جلد : 1 صفحه : 124