نام کتاب : ترجمه قرآن و نكات نحوى آن نویسنده : برزى، اصغر جلد : 1 صفحه : 132
6/ 36 فقط كسانى [دعوت حق را] اجابت مىكنند كه گوش شنوا دارند، و خداوند مردگان را برمىانگيزد، سپس به سوى او بازگردانده مىشوند (36) انّ: از حروف مشبهة بالفعل. ما: حرف كافّه. الّذين: اسم موصول، مبنى، فاعل، محلا مرفوع. 6/ 37 و [كافران] گفتند: «چرا معجزهاى از سوى پروردگارش بر او نازل نشده است؟» بگو: «يقينا خداوند قادر است كه معجزهاى نازل كند ولى اكثرشان نمىدانند» (37) لو لا: حرف تحضيض. آية: نائب فاعل. ان: حرف ناصبه و مصدرى. جملهى لا يعلمون: خبر لكن، محلا مرفوع. 6/ 38 و هيچ جنبندهاى در روى زمين نيست و نه هيچ پرندهاى كه با دو بالش مىپرد مگر آن كه امّتهايى [روزىخوار] مانند شما هستند، ما از هيچچيزى در كتاب [لوح محفوظ] فروگذار نكردهايم، سپس به سوى پروردگارشان محشور مىشوند (38) ما: حرف نفى. لا: حرف زايد براى تاكيد نفى. الّا: حرف حصر. امم: خبر و مبتداى آن (دابة) محلا مرفوع است. امثال: صفت براى اسم. ما: حرف نفى. شىء: مفعول به، محلا منصوب. ثم: حرف عطف. 6/ 39 و كسانى كه آيات ما را تكذيب كردند، كران و گنگانى در تاريكى [جهل] هستند. خداوند هركس را بخواهد گمراهش مىگذارد و هركس را بخواهد، او را به راه راست قرار مىدهد (39) الّذين: اسم موصول، مبنى، مبتدا، محلا مرفوع. من: هر دو مورد اسم شرط جازم، مبتدا، محلا مرفوع. و مفعول به يشأ (اضلاله) محذوف است. 6/ 40 بگو: «اگر عذاب الهى شما را فرارسد يا قيامت شما را دريابد، اگر راستگويانيد، جواب دهيد كه آيا [آنگاه] غير از خداوند را مىخوانيد؟» (40) رايت: فعل و فاعل و كم: حرف خطاب و محلى از اعراب ندارد و رايت به معنى (اخبرونى) است. 6/ 41 آرى تنها او را مىخوانيد و اگر او بخواهد درد و رنج را از شما برطرف مىسازد و آنچه [بر او] شريك مىگردانيد، از ياد مىبريد (41) بل: حرف اضراب و ابتدا. اياه: ضمير منفصل، مبنى، مفعول به مقدّم، محلا منصوب. ما: اسم موصول، مبنى، مفعول به، محلا منصوب (هر دو مورد) 6/ 42 و به يقين ما [پيامبرانى] به سوى امّتهاى قبل از تو فرستاديم و آنان را به تنگدستى و بيمارى دچار ساختيم تا آنان زارى كنند (42) يتضرّعون: خبر لعلّ، محلا مرفوع. 6/ 43 پس چرا زمانى كه عذاب ما به آنان رسيد زارى نكردند؟ بلكه دلهايشان سخت شده و شيطان آنچه را انجام مىدهند بر ايشان آراسته بود (43) لو لا: حرف توبيخ و ندامت. لكن: حرف استدراك. جملهى يعلمون: خبر كانوا، محلا منصوب. 6/ 44 پس چون آن چه كه بدان پند داده شده بودند فراموش كردند، درهاى هر چيزى را بر ايشان گشوديم. تا هنگامى كه به آن چه داده شده بودند شاد گرديدند، ناگهان ايشان را فروگرفتيم پس يكباره آنان سر افكنده شدند (44) فاء: حرف عطف. لمّا: مفعول فيه، ظرف زمان، محلا منصوب. ما: مفعول به محلا منصوب. حتّى: حرف ابتدا. بغتة: حال. اذا: فجائيه. مبلسون: خبر، علامت رفع آن (واو) و حرف (نون) عوض از تنوين در مفرد آن (مبلس) است.
نام کتاب : ترجمه قرآن و نكات نحوى آن نویسنده : برزى، اصغر جلد : 1 صفحه : 132